سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        پیری و جوانی

        شعری از

        باقر رمزی ( باصر )

        از دفتر دفترچه بغلی سیاه مشقهای من نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۵ ۲۳:۱۹ شماره ثبت ۵۰۶۶۱
          بازدید : ۶۰۸   |    نظرات : ۴۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        نتیجه تصویری برای زخم خنجر دوست
        پیری و جوانی
         
        مرا ببر از این مکان که از بهار خسته ام
        چون که بهار جای خود داده به خار خسته ام
         
        به آب و باد و آتش و به خاک سرزمین من
        قسم که در درون خویش ز انتظار خسته ام
         
        عذاب من چه می دهی که عمر خویش باختم
        ز پیری و جوانی ام قسم که یار خسته ام
         
        نشان من چه می دهی علامت امید را
        من از امید و انتظار چه بی شمار خسته ام
         
        هر چه امید بوده من ز یاد خویش برده ام
        کنون دگر ندارم هیچ من از فرار خسته ام
         
        موعد وصلت ای نگار رسیده گوئی یا کنون
        چرا مرا نمیخری چو در دیار خسته ام
         
        از این زمانه ی غلط دگر نمانده آبرو
        بیا و لحظه ای نگر چو روزگار خسته ام
         
        باقر رمزی باصر
        ۱۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عليرضا حكيم
        جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵ ۲۱:۵۱
        درود بر شما جناب رمزی عزیز خندانک
        شعر نسبتا خوبی گفته اید به خاطر بعضی تناقض در ایراد نظر بعضی دوستان در مورد وزن شعر جناب عالی ،وظیفه دانستم جهت رفع شبهه دیگر دوستان عرض کنم که وزن این شعر دوری نیست ،چون وزن دوری فقط در اشعار مختلف الارکان ایجاد می شود لذا با بیشتر نظرات آقای شیخی عزیز موافقم ،اضافه می کنم؛
        استفاده مفتعلن به جای مفاعلن بنا به قاعده قلب اختیار وزنی است.که با جا بجایی هجای کوتاه و بلند در این دو رکن صورت می گیرد
        --مصراع۴، اگر (خویش) تبدیل به (خود) شود وزنش درست می شود.
        -- مصراع ۶ ، (ز پیری) درست نیست، ( به پیری).
        -- مصراع ۸ ،(چه) اضافه است اگر برداشته شود وزن درست می شود.
        مصراع ۱۰،با جناب شیخی موافقم زیرا ایچ به جای هیچ به کار نمیرود.
        مصراع ۱۱، (ر) نگار از وزن خارج است.
        مصراع ۱۲، تنافر معنا دارد.
        و در پایان اگر قبول نداشتید از ترازوی دیجیتال بپرسید.
        با عرض پوزش از شاعر گرامی
        عليرضا حكيم
        يکشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۵ ۱۱:۰۱
        سلام عزیز بزرگوار جناب صادقی
        هرکس اینها را به شما گفته سوادش کم بوده شما خودتان برویید و منابع مختلف را مطالعه کنید اینکه شما این حرفها را می گویید یعنی ما دروغ می گوییم
        کتاب عروض دکتر شمیسا و وحیدیان کامیار که منبع دروس دانشگاه هستند کمک خوبی به شما میکند اگر وزنی ارکان سالم داشته باشد مسلم است که می شود در وسط مصراع مکث کرد اما دوری نیست حیف است برای اینکه بخواهید خود را تبرعه کنید دیگران را به اشتباه بیندازید تا جایی که بنده ای که عمری مدرس این رشته بوده ام زیر سوال ببرید
        یا افراد دیگر مانند جناب شیخی یا سلیمی وحیف است تشخیص دوری بودن شعر ساده ترین مطلب عروض است
        هرکس می تواند چیزی بنویسد و ان را زرد کند تا در نظر آید اما باید کمکی هم به صاحب اثر بکند نه او را به اشتباه بیندازد نقد شعر مسئولیت دارد و آقای صفادل ها هم به همین علت ترک نقد کردند نه به خاطرچیز دیگر
        باتشکر
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵ ۰۳:۲۶
        درود گرامی
        غمگین و زیباست خندانک خندانک خندانک
        عليرضا حكيم
        جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵ ۲۰:۵۰
        درود بر شما خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۵ ۱۱:۳۱
        درود خدمت همه اساتید بزرگوار و سروران گرامی
        قبلا در سایت رسم خوبی بود
        نقد و نظر را تنها صاحب اثر پاسخ میداد و بس
        نقد کردن نقد منسوخ بود
        کاش دوباره رعایت میشد
        تا دلگیری بی جهت پیش نیاید
        با قلم و اندیشه استاد رمزی عزیز آشنا هستم
        و همیشه آنها را میستایم
        خرم و خوش باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی   صادقی
        جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵ ۱۸:۰۳

        ------سلام وعرض ادب..

        وزن شعر(مفاعلن)..چهار بار.................16 هجایی....
        وزن دوری است..وهجای کوتاه پایان نیم مصرع حکم هجای پایانی را دارد
        پس حساب نمیشود....یعنی مشکل وزنی انشا الله ندارد
        ---------------------------------------------------------
        درمورد هجای اول .....بحث زیاد وجالب هست ....که متاسفانه وقتی نیست
        ..انشا الله بعد..

        ----------------------------
        ------------------------------------------------------------------

        ببخشید ..شعر زیبایی بود ولذت بردم ...دست مریزاد ...شاعرِ پر توان

        راستی ...
        نکته:

        ((کنون دگر ندارم هیچ من از فرار خسته ام))

        چون شاعر به صورت سماعی (شنیداری ) سروده اند...
        در واقع در کلمه ی(هیچ)....ایچ.....پس اختیار همزه قبول است
        ودر نتیجه وزن صحیح
        اما این اختیار دیگر در کلاسیک قبول نیست...فقط در ترانه ...

        موفق وموید باشید.../
        علی   صادقی
        شنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۵ ۱۶:۳۴
        سلامی مجدد
        انگار که اوضاعِ نظر هست وخیم
        این مشکل دوری شده زیرا که عظیم
        توضیح دهم دوباره مطلب٬لکن؛
        صادق شده ٬شرمنده ی استاد حکیم خندانک
        -------------------------------------------------------------
        باور بفرمایید در باره ی اوزان دوری بحثها زیاد است واختلاف نظر بوده وهست وخواهد بود...........ولی اینها نباید باعث شوند که خدای ناکرده
        حقیر به جناب شیخی فخر فروشی کنم ویا مثلا جناب حکیم ترازوی دیجیتال ادرس بدهند ویا جناب سلیمی عزیز نظر وابسته (جمع بندی ونتیجه گیری ویا جانب داری) بدهند....
        ---------------------------------------
        اما..
        میگویند وزن دوری متناوب الارکان است..نه مختلف الارکان...
        نکته ی مهمی که باید مد نظر باشد.....اگر توانستید در پایان نیم مصرع مکث بالقوه انجام دهید
        دوریست...من هم عرض کردم ..(انشا الله) مشکل وزنی ندارد....
        نمونه:
        گویند ترک غم بگو تدبیر سامانی بجو
        درمانده را تدبیر کو دیوانه را سامان کجا؟
        ((مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن))
        ویا برای اینکه متوجه حرف بنده بشوید ...پیشنهاد میکنم (خود) را به جای (خویش) جایگزین کنید
        قسم که در درون (خود) ز انتظار خسته ام.....میبینید که مکث میتوان کرد ومصراع به دو نیم مصرع سالم تبدیل شد...
        اما امااما..
        اگر در مصرع زیرا (از ) اورده شد ..دیگر از حال دوری خارج است..چون مکثی در کار نیست دیگر...
        قسم که در درون خویش ((از)) انتظار خسته ام
        واین نکته ای است که منظور بنده هست..انشا الله موردی پیش نیاید در برداشت
        ----------------------------------------------------------------------------
        در مورد هجای کوتاه اول مصرع ...
        خیلی مهم است مهم..تا انجایی که تعیین کننده وزن است ...(مثلا در رباعی)
        اما.. امان از هنجار شکنیها.............
        به صورت قطعی در بحر رمل مجاز است...((فعلاتن...فاعلاتن))
        ---------------------------------------------------------------------------
        در مورد (ه) هم عرض کردم که ...در کلاسیک قبول نیست ..فقط در محاوره وترانه...

        --------------------------------------------------------------
        جریانی گذشت وبنده به بزرگواری قول دادم که دیگر نقد نکنم..اما نذری کرده بودم که امروز ادا شد .....پس به قولم عمل میکنم...واز عزیزان حلالیت میطلبم

        انشا الله مدیران در زمینه نقد فعال باشد ......
        التماس دعا./
        علی   صادقی
        يکشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۵ ۱۷:۰۳
        سلام
        بنده برای اینکه ثابت کرده باشم از کسی دلخوری ندارم امدم وشعرتان را خواندم وحتی نظر هم گذاشتم.....ولی میبینم که بعضیها فقط سرک میکشند..مهم نیست
        -----------------------------------------------------------------
        اما بزرگوار انقدر لای حرفهایتان کلوخ هست که مجبورم پاسخ بدهم
        عرض کردم در اوزان دوری اختلاف نظر زیاد است...
        انچه مسلم است((جناب رمزی که میگویند عروض خیلی نمیدانند پس چطور سروده ای به مصراع 16 هجایی سروده اند....))....دلیلش روشن است...به صورت دوری 8 هجایی راحت از عهده اش بر امده اند...
        ---------------------------------------------------------------------
        بنده استاد نیستم ولی تا حدودی سر در می اورم چی به چی هست
        برای اینکه باز روشن بشوید ...غزلی زیبا از جناب شیخی(البته با اجازه ی ایشان)
        که اتفاقا در این مورد بحث زیاد شد را میگذارم..امیدوارم روشن شود..
        ---------------------------------------------------------------------
        بَرین دلِ شکسته ام،که مَرهم وطبیب نیست
        چه بایَدم زِ دوریَت،که بَردِلم شکیب نیست
        ازآن زمان که رفته ای،چنان کویرِ تشنه ام
        بِبارلحظه ای به من،که تابِ این لَهیب نیست
        ازآن زمان که رفته ای،غزل عَزا گرفته است
        به باوَرش نشسته ام، چو بَرخطِ فریب نیست
        شرابِ چشمِ مستِ تو،طلب کُند به نیم شب
        شراب واَشک ازدِلم، به هرزمان عجیب نیست
        بیا برایِ این غزل، رَدیف باش و قافیه
        ببین که درکلامِ او،به غیرِ بویِ سیب نیست
        اگرچه واژه هاگهی، به ناز خنده می کنند
        چه باکَ ازین کِرشمه ها، دِلم که نانجیب نیست
        دِلم اگـــرشکسته است،خُدای راچه دیده ای
        رسد شبی به کامِ خود،شبی که هم غریب نیست
        گلایه ام به دِل مَگیر،سکوت می کنم دِگر
        سه نقطه و… درانتها، جُزین مَرانصیب نیست
        ------------------------------------------------
        به مصراع13 و15 دقت کنید...همین ماجراست
        بزرگواران واساتید تناوب رادر (مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن) را به (مفاعلات فاعلن مفاعلات فاعلن)..تبدیل کرده اند
        حالا در چه بحری است ...باز بحث فراوان است..که واقعا حوصله اش را ندارم
        ------------------------------------------------------------
        پس بزرگوار...(هرکسی یادتان داده سوادش کم بوده وترازوی دیجیتالی و
        صفا دلها..و..من عمری استادم وووو)این مسخره بازیها را کنار بگذارید
        ودر ازای امتیازاتی که دارید به عنوان مدیر ..نقد کنید ..نه بر حسب وظیفه ی رو کم کنی......یا تهدید مدیریت سایت....
        --------------------------------------------------
        همیشه عرض کرده ام
        همه ی ما در محضر همدیگر در حال اموختنیم.....
        هنوز اتش (داش اکل ) روشن است....منظورم نظر جناب سلیمی است
        در مورد ان اختیار ...که البته حق هم دارند..دارم به نتایجی میرسم...
        اما دیدید که .......................
        والسلام./


         آرزو محمدزاده
        سه شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵ ۰۶:۵۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جواد مهدی پور
        سه شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵ ۰۸:۵۳
        خندانک خندانک خندانک
        درود هااااااااا
        سمانه هروی
        سه شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵ ۰۹:۲۶
        خندانک خندانک خندانک
        درووووودها
        خسته نباشید خندانک

        همه خسته ایم. . .

        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        سه شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵ ۱۱:۲۷
        درود خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        سه شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵ ۱۳:۵۴
        با سلام استاد عزیز بسیار زیبا
        منصور شاهنگیان
        سه شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵ ۱۵:۰۶

        همچون همیشه زیبا و متعهدانه ...
        لمیا سبتی پور (صحرا)
        سه شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵ ۱۹:۵۹
        درود
        بسیار عااااالی وغمگین
        خسته از گفتن آنچه که هست
        خسته از دلی که با یک اخم شکست.

        🌷🌷🌷🌷🌷


        عباس زارع میرک آبادی
        چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۵ ۰۵:۱۸
        درود و صد درود بر استاد عزیزم
        بسیار عالی
        حظ بردم


        به آب و باد و آتش و به خاک سرزمین من
        قسم که در درون خویش ز انتظار خسته ام

        عذاب من چه می دهی که عمر خویش باختم
        ز پیری و جوانی ام قسم که یار خسته ام
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی اصغر اقتداری (حرمان)
        چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۵ ۰۸:۲۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۵ ۱۲:۳۴
        جناب آقای رمزی عزیز، سلام علیکم.
        .............................................................
        غزلِ زیبایی ست بزرگوار......ولی،(باپوزش) کمی لطفِ شمارانیازمند استوزن ها....درمصارعِ چهار،هشت ، نُه ودَه....هرکدام...به نحوی اضافه دارند
        (قسم که در، درونِ خوی«ش» زِانتظار خسته ام)
        (من ازامیدو انتظاز«چه» بی شمارخسته ام)
        (کنون دگر، ندرام«ه»یچ، من ازفرارخسته ام)
        ( موعدِ وصلت ای نگا«ر»رسیده گوییا کنون)
        وایضاً وزن سروده ی شما هست(اگراشتباه نکنم)
        مفاعلُن، مفاعلُن، مفاعلُن، مفاعلُن....
        ولی گویا دردومصرع....ودررُکنِ اول تبدیل گردیده به(مفتعلن)
        (چون که بها)...درمصرع دوم...و(موعدِوص)درمصرع یازدهم......
        بازهم عذرخواهی می کنم ازحضورتان.....التماس دعا....
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد محمدی
        چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۵ ۲۰:۰۸
        درود بر شما استاد گرامی خندانک خندانک
        یاسررشیدپور
        چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۵ ۲۳:۰۷
        سلام بزرگوار
        بسیار زیبا بود
        درود فراوان بر شما
        مانا باشید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺
        حبیب رضایی رازلیقی
        پنجشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵ ۲۳:۰۶

        سلام دوست گرامی
        چاپ کتاب مراحل خاصی را میطلبد
        اول مجوز رسمی از ارشاد
        بعد یک انتشارات که اشعارتان را ارائه دهید و درصورت توافق چاپ میشود
        زیاد کار مشکلی نیست
        اگر در شهر خودتان انتشارات ندارید در تهران در خیابان انقلاب جلو دانشگاه
        میتوانید پیدا کنید و آنها به شما راهنمایی خواهند کرد

        سپاس از شما

        حذف
        وحید سلیمی بنی
        شنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۵ ۰۴:۱۰
        درود بر باصر عزیز
        روز به روز به ایده آل ها نزدیکتر می شوید . خندانک خندانک خندانک
        راهنمایی های استاد شیخی و جناب حکیم قطعا صحیح و راهگشاست
        موفق باشید
        مهدی صادقی مود
        شنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۵ ۲۱:۳۰
        درود جناب رمزی عزیز
        خندانک خندانک
        منوچهر مجاهدنیا
        دوشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۵ ۰۶:۳۳
        درود جناب رمزی گرانقدر
        سروده تان زیباست
        لذت بردم
        بنده برای خودم خیلی متاسف هستم که تخصصی در شعرکلاسیک ندارم تا قادر باشم وارد بحث نظر دادن تخصصی و نقد شوم .
        و تنها از خواندن سروده های کلاسیک لذت می برم و بس .
        سلامت و برقرارباشید گرانقدر
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0