سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
چه تعبیری از چشمانت
در صلحی بعد ازجنگ عایدم شد
اما تصور بر این دارم که با یک بازبینی اثری زیبا و زیباتر میشود از آن استخراج کرد
در ضمن کلمه ی منصه یا همان به اصطلاح استیج( stage)که بیشتر در میان عام رایج است و کسی حرفی نمیزند اما وقتی واژه یا کلمه ای از زبان تازی یا عربی گفته میشود همه صداشان در می اید ای فرهنگمان را به یغمبا بردن وووو ....و کسی چیزی نمی گوید و صدایش در نمی اید !!
را شاید خیلی ها ندادند چون می دانم اخل خوزستان حبیب هستید و از ان اطلاع دارید با اجازتون معنای آن از فرهنگ لغت کپی می کنم و اینجا برای دوستان خوبمان قرار می دهم
منصه
لغت نامه دهخدا
منصه . [ م ِن َص ْ ص َ / ص ِ ] (ع اِ) جای ظاهر شدن چیزی ، لهذا به لحاظ همین معنی به معنی تخت یا سریر که ...
منصه
فرهنگ فارسی معین
(مِ نَ صَّ) [ ع . منصة ] (اِ.) 1 - تخت ، سریر. 2 - جای ظاهر شدن چیزی .
منصه
فرهنگ لغت عمید
(اسم) [عربی: مِنصَّة] [قدیمی] [manasse] جایگاه.
منصه
فرهنگ واژگان مترادف و متضاد
۱. کرسی، تخت ۲. محلحضور، جایگاه ۳. جلوهگاه