سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 دی 1403
    26 جمادى الثانية 1446
      Thursday 26 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۶ دی

        درد

        شعری از

        محمدرضا بهرامی

        از دفتر تلخند نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۵ ۰۲:۰۲ شماره ثبت ۵۰۳۸۶
          بازدید : ۷۴۲   |    نظرات : ۲۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدرضا بهرامی

        روزگاری گذشت و در شعرم 
        سخن از عشق و عاشقی گفتم
        اینهمه سوژه بود و پیوسته
        دُرّ معنی به عشق می سفتم
         
        درد اما... چه سوژه ی نابیست !!
        خوانی از هر طرف همان درد است !
        در سفرهای دیده از هر سو
        بر دل آدمی ره آورد است 
         
        دردهارا دلم ... کمی حس کن
        بین این اجتماع افسرده
        زیر ویرانه ی مصیبت ها
        در نگاه  گلی که  پژمرده !!
         
        درد یعنی دو چشم خیس پدر
        پیش فرزندش از تهیدستی
        یک کم آن سوی تر از آن خانه
        خنده هایی ز شادی و مستی
         
        درد یعنی که بیگناهی زار 
        توی زندان به زیر تیغ است و 
        دادخواهی و گریه و زاریش
        حاصلش حسرت و دریغ است و
         
        زنگ انشاء و... علم بهتر یا ...
        همه گفتند پول و ثروت خوب
        اینچنین خورد گُرده ی دانش
        با یدِ جهل و از جهالت چوب
         
        به جوانان نگر که اکثرشان
        رو جوانند قلبشان پیر است
        پانزده ساله ای به من میگفت
        که ازین عمر و زندگی سیراست
         
        کم ندیدیم دخترانی را
        از غم نان و ....خود فروشی ها
        ظلم و ظالم سوار بر مظلوم 
        وای بر ما و این  خموشی ها
         
        آن کسی که  برای رفع خمار 
        به غریبی سپرده خواهر را 
        وان ‌دگر  در توهم شیشه 
        کُشت در خواب خوش برادر را
         
        درد یعنی که روی چون ماهی
        میشود ذوب از اسید اما
        آنچه آتش زند به جان این است: 
        این جنایت کسی ندید اما
         
        ارتشاءَست و ارتباطات است 
        در ادارات .... حل مشکلها
        بعد از این دو شود چه آسان باز
        گره ِ کورِ کار‍ِ خوشگلها
         
        همه با اعتدال بیگانه 
        بند تفریط یا که افراطیم 
        فی المثل گه چو صاعقه ، گاهی
        در تحرک بسان امواتیم
         
        کودکانی به جای مدرسه ها
        کار کردند و کودک کارند
        راستی  !! این‌مرفهین آیا
        از غم دیگران خبر دارند ؟؟ 
         
        حج روی گرد خانه گردیدی
        حق قبولش کُند ... ولی حاجی
        کاش بودت خبر کسی از فقر
        جان دهد جان کَند ولی حاجی
         
        درد یعنی که چون تهیدستی
        بخیه باید ز زخم بگشودن 
        بی بضاعت ..رود به نابودی
        با زر و پول ..میتوان بودن 
         
        درد یعنی به نام دین خدا
        تیشه بر ریشه های دین زده شد
        دین مهر و عطوفت و رأفت..
        مُهرش اما به نام کین زده شد
         
        درد این است ، هم زاسب هم اصل 
        بر زمین خورده و ..... ملالی نیست
        در کلاس مرام و مهر و وفا
        بحث و تحلیل و قیل و قالی نیست
         
        جملگی مان اگر که اعضای
        جسم انسان و پیکری باشیم
        درد هر کس به جانمان نیش است
        فکر بهبود   از دری باشیم 
         
        درد بسیار بر دلم هست و 
        زخم هجران کجای دل بنهم
        بهتر آن است تا زمام دلم 
        من به دست خدای دل بنهم
         
        خاطر نازک‌ از عزیزانم 
        گرچه‌رنجیده شد ولی معذور
        آنقدر بر دلم لگد زده اند 
        که به املاءشان شدم مجبور
         
        محمد رضا بهرامی
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        جمعه ۲ مهر ۱۳۹۵ ۱۱:۱۶
        سلام دوست خوبم خوب بود درود بر شما خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۱ مهر ۱۳۹۵ ۰۳:۵۸
        درود گرامی
        سروده بسیار ناب و زیبا
        مبین مشکلات جامعه
        جسارتا سروده در مطلع با "عشق" شروع شده ولی در ادامه به درد و رنج ناشی از مشکلات اجتماعی پرداخته است.
        هر چند به گمان کمترین پرداختن به امور اجتماعی مهمترین رسالت شاعر در این مقطع زمانی است و تاثیر این سروده زیبا را صد برابر نموده ولی انسجام و هماهنگی مابین ابیات از اصول شعر است
        خرم و خوش باشید خندانک خندانک خندانک
        باقر رمزی ( باصر )
        پنجشنبه ۱ مهر ۱۳۹۵ ۰۲:۵۹
        سلام و عرض ادب و احترام
        آرزوی قلبی ست که خندانک خندانک خندانک خندانک
        کماکان موفق باشید بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        به سروده عصاره ، بکارت دف و انتحار من دعوتید
        فقط دوست دارم نظرتان را بفرمائید .چون درصدد تهیه یک کتاب هستم و به راهنمایی شما نیازمندم .
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ممنونم
        سمانه هروی
        پنجشنبه ۱ مهر ۱۳۹۵ ۱۰:۱۰
        خندانک
        درود بزرگوار
        اشعارتان را بسیار دوست دارم

        سیر را چه غم شکم گرسنه


        از درد سرودن هنر میخواهد خندانک

        محمدرضا بهرامی
        پنجشنبه ۱ مهر ۱۳۹۵ ۱۱:۰۹
        درودها بر شما بانو هروی گرامی
        ممنونم از مهر شما
        خوشحالم پسندیدید
        مقدمتان گلباران
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        سپاسها..
        علی   صادقی
        پنجشنبه ۱ مهر ۱۳۹۵ ۱۵:۵۳
        سلام بزرگوار.........بسیار عالی...
        طبق همان وزن قبلی....
        *******************************
        برای تعیین وزن ٬هجای کوتاه در نظر گرفته میشود
        یعنی مثلا در ابدال اصل دوهجای کوتاه است
        ودرست است که فعلاتن به فاعلاتن تبدیل میشود وعکسش قبول نیست اما در تعین وزن همان فعلاتن حساب است..چون مبنا هجای کوتاه است...
        ****************************
        نمی خواهم از شعرتان ایراد وزنی بگیرم(یعنی ایرادی هم ندارد خداییش)
        اما اگر به خوانش بنده گوش میدادید.....متوجه سکته های میشدید...
        نکته ی زیبا از استاد((کلات نادری)) در این باب عرض میکنم ..امیدوارم که

        **************************************

        بعد از این دو شود چه آسان باز
        گره ِ کورِ کار‍ِ خوشگلها


        * استفاده از اختیار شاعری . به موسیقی ((وزن))لطمه می زند . مگر دوتایی و عین هم در دومصراع پیاپی باشد
        * چرا شعر نیمایی موسیقی زیبایی ندارد . مانند کلاسیک . به دلیل استفاده از اختیارات شاعری بیش از حد .(با هرمکث یک بار اسفاده می کند )
        ************************************************************

        ارادت همچنان باقیست...

        همواره در اوج./ خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا بهرامی
        پنجشنبه ۱ مهر ۱۳۹۵ ۱۶:۵۵
        سلام و عرض ادب جناب صادقی
        ممنونم از حضور سبز و پر بار شما
        خیلی خیلی ممنونم از مطالب ارزنده ای که فرمودید .
        سپاسها
        🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
        👏👏👏👏👏👏👏
        فریبا غضنفری  (آرام)
        پنجشنبه ۱ مهر ۱۳۹۵ ۱۷:۲۳
        تلخ تلخ تلخ ولی زیبا رقم خورده 😔🌹🌹
        مهدی صادقی مود
        پنجشنبه ۱ مهر ۱۳۹۵ ۱۸:۵۵
        سلام جناب بهرامی گرامی
        قشنگ بود و بجا خندانک
        درود برشما و دلواپسی هایتان خندانک
        مصطفی رضاوند
        جمعه ۲ مهر ۱۳۹۵ ۰۷:۳۸
        احسنت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        یاسررشیدپور
        جمعه ۲ مهر ۱۳۹۵ ۱۹:۲۹
        سلام بر استاد بهرامی عزیز
        به به
        احسنت به شما
        بسیاز زیبا و عالی بود
        قلمتان نویسا داداشم
        درودها 🌺🌺🌺👏👏👏🌺🌺🌺
        محمد سپاهی (نفس)
        شنبه ۳ مهر ۱۳۹۵ ۱۳:۰۲
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2