سه شنبه ۳ مهر
من از پس لرزه های وحشی این درد می ترسم شعری از فروغ حیدری
از دفتر ترانه های دلتنگ تو نوع شعر
ارسال شده در تاریخ شنبه ۵ آذر ۱۳۹۰ ۱۸:۰۴ شماره ثبت ۵۰۰۴
بازدید : ۶۹۸ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب فروغ حیدری
|
نه از دیوارهایِ تیره ی دلسرد می ترسم
نه از دیوانه هایِ تا ابد شبگرد می ترسم
ولی از لحظه هایی که سفر می بایدم -اما-
نفسهایت صدایم می کند "برگرد" می ترسم
تصاویری پُر از رویای پنهانی ست در خوابم
و از چشمانِ نیمه بسته یِ یک مرد می ترسم
و لمس ِزندگی بعد از هم آغوشی ِاجباری
من از پس لرزه های وحشیِ این درد می ترسم
پُر از تکرارِ تاول در میانِ قابِ چشمانت
من از روحی که قتلش را تماشا کرد می ترسم
پس از پاییز های شوم و وهم انگیزِ پی در پی
از آغاز ِ بهارانی سراپا زرد می ترسم
.
.
.
نوازش کن مرا با پلکهایِ داغ و نمناکت
...و از آن زن که از رویای تو شد طرد می ترسم
با سلامی دوباره به همه دوستان دوست داشتنیم در این خانه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.