يکشنبه ۲ دی
غم کودک جامعه شعری از سارا الهیاری
از دفتر غزل های پاییزی نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۷ شهريور ۱۳۹۵ ۱۰:۱۴ شماره ثبت ۴۹۷۶۸
بازدید : ۵۷۶ | نظرات : ۳۶
|
آخرین اشعار ناب سارا الهیاری
|
ای کودک فال فروش!!!
میدانستی
فالهایت چه صادقانه راست می گفتند
راستی!!
تو نیز قد کشیده ای
چند صباحی است بی خبران میگفتند
قدمهایت به کفش جامعه تنگ است
و تو پا برهنه فال فروختی
اندازه را بگو
که به قلبت گقتند
رسم هرزگی دارد و آشوب
از خدا بی خبران نمی دانستند
که تو
دریا را در تپش قلب هایت داری
و نیز
نگاه مهربانت
حرفهای دلتنگی می دهند
یادت هست؟؟
با توام کودک فال فروش!!
یادت هست گفتی
فال هایم را به تکه نانی بخر؟؟
و من زیر آوار جمله هایت
له شدم
و تو اکنون قد کشیده ای
و باز همان فال و همان دستهای کوچک
اما این بار
فال مهربانی می فروشی
که قیمتش نه به یک تکه نان است
نه به دنیا
بلکه به تمام ثانیه های عمرم می ارزد
که به من رسم مهر آموزی را با نگاهت آموختی
تو ننگ جامعه نیستی
و پاهایت به اندازه ی تمام کفش های جامعه می ارزد
ای کودک فال فروش
مراقب مهربانیت باش
دوستت دارم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
میدانستی
فالهایت چه صادقانه راست می گفتند
درود
بسیارزیبا وبااحساس بود