هفته بازار ....................
میدانی کسی دیگر نمانده
که شکوفه هایمان را
نظارت کند ؟
میدانی کسی دیگر به مریم هایمان
شبنم تزریق نمی کند ؟
کجا رفت مردی که صداقت فواره ها را
ترجمه می کرد ؟
هنوز هم آرزوی نشستن بر بال
تکلم را دارم .
هنوز هم درعمق زخمهایم
آلاله ها زجه می زنند .
چون به گرد این زخمها
آسمانخراش نمک می روید .
کمانچه هایمان را چه کنیم ؟
تنبورهایمان از
زخمه ها بیزارند .
نمی دانم چرا عمق زخمه
از عمق دف بیشتر است ؟
هیچ تریبونی آزاد نیست .
گونه و لبهای واژه ها پر از
بخیه اعراب است .
تکلم ما را به لاتین
تغییر دادند .
لاتین را در سرسرای گنبدهایمان
به اهتزاز در آوردند .
کسی دیگر حوصله ی تکبیر ندارد .
درهای خانقاه
ناف ، هرهفته ، بازار
عنکبوتهاست .
عارفان به غارهای بی یار
پناهنده شدند .
برادر به برادر رحم نمی کند .
ای کاش اسنیف را
ترک نمی کردم .
لامصب ، ترک ماری جوانا
مرا هوشیار کرد .
در اینجا کسی
به فندک دیگری رحم نمی کند .
باید در آتش خلاء معنویت
سوخت و
خاکستر آرزوی آن را
در خلیج فارس
به عربها نشان داد .
باقر رمزی باصر
آلاله ها ضجه می زنند .
....................................................درودبزرگوار