سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        شیر برنج

        شعری از

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        از دفتر مانامه نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۴۴ شماره ثبت ۴۹۲۲۸
          بازدید : ۲۲۷۷   |    نظرات : ۷۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        آخرین اشعار ناب مجتبی شفیعی (شاهرخ)

                                                     شیر برنج
        فرصتی نیست.....
        فقط یک قدم از حادثه دورم انگار.
        من در این ضایعه پاک پاکم.
        جبر در خون زمین میلولد.
         کینه جاری شده در عمق طناب اعدام.
        و خدا هم دیده:
        چشم هیز چخماق
        که در اندیشه آتش هر شب
        به تن لخت زمین میخندد.
        باور کن.
        طرح تسلیم نفس
        انتقراض تب لبهای بهار
        و تجاوز به دعا در محراب
        بهترین نام که بر ننگ ترین پرچم تاریخ فقط میگرید.
        هیچگاه از من نیست.
        از من بی خطر بی تقصیر.
        به خدا باور کن.
        که در این حادثه شمعی و شرابی و دلی
        ما را بس
        به خدا
        باور کن
        من هنوزم اینجا
        لنگ یک معجزه ام.
        باور کن..
        .................................................شاهرخ
        ۱۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ ۱۹:۳۰
        سلام شاهرخ خان گل اثری بسیار خوب و قوی از شما خواندم شرمنده دیر رسیدم و این اواخر کمتر زیر اشعار شما و باقی عزیزان حضور داشتم امیدوارم در روز های اتی بیشتر باشم و سفر هایم کمتر گردد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۰۰
        کینه جاری شده در عمق طناب اعدام.


        و خدا هم دیده:


        چشم هیز چخماق


        که در اندیشه آتش هر شب


        به تن لخت زمین میخندد.
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود استادبزرگوارم
        عمیق وزیبا بود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        علی غلامی
        دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ۱۵:۰۵
        با سلام و درود
        چهار عنصر یا مفهوم بدنه اصلی بوطیقای شعری نیما در نظریه پردازی های خود او و عبارتند از ؛
        1-ابژکتیویته
        2-استغراق
        3-وصف
        4-روایت

        بر سر دو واژه غیر دقیق ابژکتیو و سوبژکتیو که نیما بکار برده است تعابیر متفاوتی وجود دارد اما ؛

        ﴿object﴾ ابژه ﴿در لاتینobjcere : به معنى خود را در برابر چیزى گذاشتن﴾، چیز، موضوع. ׳ ابژه، در برابر سوبژه یا ذهن، آن است که درباره اش گفته مى شود، بر خلاف سوبژه یا ذهن که خود گوینده است.

        ابژه مى تواند فکر شود،
        ولى سوبژه فکر مى کند. ׳

        ابژه در پایان سده هجدهم مفهوم تازه اى مى یابد: ابژه یعنى آنچه که در برابر سوبژه ﴿ذهن﴾ است. با این ایده، ابژه بودن سوبژه مفهوم خود را از دست مى دهد و واگرایى میان سوبژه و ابژه به کیفیت تازه اى مى رسد. در سده نوزدهم، مفهوم هاى ابژه و سوبژه آشکارا وارد فلسفه شده و بعد تازه اى یافتند. ׳ جان لاک و لایبنیتس، کنش هاى فکرى را هم ابژه اى براى سوبژه مى بینند. ابژه به هم پیوسته، پدیده اى است که از ابژه هاى مختلف تشکیل شده باشد. ׳ در دوران ما با تکامل تئورى سیستم ها، ابژه به مفهوم عنصرهاى به هم پیوسته اى است که به شکلى اندام وار ﴿ارگانیک﴾ با یکدیگر در پیوند هستند.

        اما بطور ساده شاید منظور نیما این بوده است که شاعر امروز به جای متکلم وحده که نوعی مونولوگ است و گفتگوی با خود باید بتواند دیگران را در شعر خود به گفتگو در آورد مثل یک نمایشنامه یا تئاتر که هر چیزی خودش باشد نه حاصل ذهنیت و توصیف شاعر از آن چیز یا شیء یا شخص

        این خصوصیت تا حدودی در این شعر دیده می شود «مثل چشم هیز چخماق»یعنی رعایت وصف و توصیف شی ء نه خود را جای او گذاشتن و از زبان او صحبت کردن یا «کینه جاری شده در عمق طناب اعدام.»که البته با توجه به خمش طناب می توان عمق را پذیرفت اما به نظرم عمق در اینجا واژه مناسبی نمی باشد و یکی از نقاط ضعف و لطمه زننده به این شعر است
        ادامه دارد.....
        خندانک خندانک خندانک
        مسعود خلیق اخلاقی
        دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۵۲
        چشم هیز چخماق
        که در اندیشه آتش هر شب
        به تن لخت زمین میخندد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر استاد شاهرخ عزیز
        بسیار زیبا بود
        بسیار زیبا بود
        لذت بردم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۳۳
        باور کن.


        طرح تسلیم نفس


        انقراض تب لبهای بهار


        و تجاوز به دعا در محراب


        بهترین نام که بر ننگ ترین پرچم تاریخ فقط میگرید.


        هیچگاه از من نیست............چقدر این بند شعرتان را دوست داشتم خندانک
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۳۶
        خندانک
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۳۹
        چشم هیز چخماق
        که در اندیشه آتش هر شب
        به تن لخت زمین میخندد.

        باور کن.
        طرح تسلیم نفس
        انقراض تب لبهای بهار
        و تجاوز به دعا در محراب
        بهترین نام که بر ننگ ترین پرچم تاریخ فقط میگرید.

        من هنوزم اینجا
        لنگ یک معجزه ام.
        باور کن..

        دست مریزاد و درود
        واقعا زیبا بود تصاویری بکر توصیفاتی دوست داشتنی و امیدی که در آخرین بند شعر به چشم میخورد
        نویسا باشید جناب شاهرخ خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۲۷
        جناب آقای شفیعی عزیز، سلام علیکم.
        ..........................................................
        ...به خداباورکن....
        من هنوزم اینجا...
        لنگِ یک معجزه ام.....
        باورکن.
        ....................................
        دستمریزاد بزرگوار....زیبا...عمیق....دلنشین....و...
        البته با به هم پیوستنِ بعضی پاراگرافها....که ازنظرِ معناهم اشکالی ندارد....می شود،خروجِ ازوزنِ (به ظاهر) راهم، رفع نمود.مثلاً..........
        فرصتی نیست،فقط یک قدم از.......ویا
        وخداهم دیده، چشم، هیزِ چخماق......
        خسته نباشید دوستِ گرامی.......
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۰۱
        درود بر جناب شاهرخ گرانقدر

        زیبا و پرمعنا سرودید همیشه شعرهای شما تازگی هایی دارد که خواننده را تا آخر با شعر شما همراه می کند .
        سپاس بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)
        دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۲۱
        شاهرخ عزیز
        لنگ یک معجزه ام باور کن
        اگر نتوان حرف دل را به شعر بگویی پس چگونه بگویی و اگر شعری در آن حرف دل نیست پس چیست ....
        دستمریزاد نازنین خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد فروزان
        دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۳۷
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ۱۳:۳۰
        سلام. بسیار زیباسرودید وخیلی دوستش دا شتم .
        ارادت دارم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ۱۵:۰۹
        آفرین تصاویرنابی خلق کرده اید
        خندانک خندانک خندانک
        جلال مهدوی
        دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ۱۵:۵۴
        سلام استاد
        همه ی شعرهای شما را دوست دارم
        من هنوزم اینجا
        لنگ یک معجزه ام
        باور کن
        چیزهای زیادی از شما یاد میگیرم
        مهدی صادقی مود
        دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ۱۸:۰۸
        سلام دوست عزیز جناب شفیعی
        زیبا بود و حرف دار
        لذت بردم
        خندانک خندانک
        جبر در خون زمین میلولد.
        کینه جاری شده در عمق طناب اعدام.
        و خدا هم دیده:
        چشم هیز چخماق
        که در اندیشه آتش هر شب
        به تن لخت زمین میخندد. خندانک خندانک

        ما همه منتظر معجزه ایم
        باور کن...
        مجنون ملایری
        دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ۱۸:۵۲
        با سلام استاد بسیار عالی
        علی   صادقی
        دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ۲۱:۰۷
        سلام...
        بسیارعالی

        درودها
        جواد مهدی پور
        سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۴۳
        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوطالب زارع
        سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ ۲۰:۴۱
        چشم هیز چخماق


        که در اندیشه آتش هر شب


        به تن لخت زمین میخندد. خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵ ۲۳:۱۶
        درود بر شما
        همیشه در سروده هایتان، به ظرایفی اشاره می کنید که بسیاری دیگر، در بیان آنها امساک می کنند،
        هرچند می بینند و می شنوند،
        اما دم نمی زنند
        بسیاری، مثل من،،،،
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        و خدا هم دیده:

        چشم هیز چخماق

        که در اندیشه آتش هر شب

        به تن لخت زمین میخندد.

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        يکشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۰۰
        سلام
        شما لطف دارید و امیدوارم که مقبول ذهن زیبا بینتان باشد

        خیلی خوش امدید و ممنون خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مصطفی رضاوند
        دوشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۵ ۲۱:۱۹
        احسنت زیبا وشاعرانه خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
         موسی عباسی مقدم
        سه شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۵ ۱۳:۰۱
        درود بزرگوار زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        حسام الدین مهرابی
        پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۵ ۱۳:۵۵
        سلام شاهرخ خان عزیز
        زیبا سرودید
        احسنت
        نغمه احدی
        يکشنبه ۷ شهريور ۱۳۹۵ ۱۴:۳۶
        سلام گرامی !
        تصویر به جا و بسیار زیبایی خلق فرمودید احسن به شما خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        شاعری یعنی همین که تو احساس کنی
        بنویسی آن را خندانک خندانک خندانک خندانک
        شکری(سوسو)
        يکشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۵ ۰۷:۴۰
        خیلی زیبا وپرمعنا سرودید موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۴۷
        سلامـ.
        درود بر شما...
        اشعار شما زیباست
        و این نیز زیباتر..
        فقط یکی دو جا احساس کردم از وزن خارج شده
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0