جمعه ۲۵ آبان
یادش بخیر شعری از جواد داوری پناه مطلق
از دفتر سراب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۵۸ شماره ثبت ۴۹۱۳۹
بازدید : ۶۸۴ | نظرات : ۹
|
دفاتر شعر جواد داوری پناه مطلق
آخرین اشعار ناب جواد داوری پناه مطلق
|
روزگاری روزگاری داشتم یادش بخیر
دوستان بیشماری داشتم یادش بخیر
روز وشب سرمست وسرخوش، گردش دنیا بکام
در زمستان هم بهاری داشتم یادش بخیر
دلبری زیبا کنارم بود پاک و مهربان
در کنار او قراری داشتم یادش بخیر
آن زمان دلواپسم میگشت چشمی گاه گاه
عاشق وچشم انتظاری داشتم یادش بخیر
خشک وبی برگم من امروز و، زمانی ایدریغ
چون درختان برگ و باری داشتم یادش بخیر
همچو برگی خشکم و درچنگ طوفان مانده ام
روزی از خود اختیاری داشتم یادش بخیر
شعرهایم نیست در یاد کسی این روزها
شعرهای ماندگاری داشتم یادش بخیر
رفته ام دیگر من از یاد تمام دوستان
روزگاری روزگاری داشتم یادش بخیر .
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
در زمستان هم بهاری داشتم یادش بخیر
درود برادرخوبم
غزل بسیارزیبایی بود
روان ودلنشین
به زیبایی شروع شده بود وزن وقافیه م خوب بود وزیبا هم به پایان رسیدواتباط بین ابیات ومصراعها هم عالی بود منسجم ومحکم
مخصوصن تیک نقدمی زنم تابقیه هم فیض برندازکلامتون
حیفه اشعاری به این زیبایی ازدید مخاطب پنهون بمونند
وای کاش افرادی مثل شما که قلمتون خوبه کمی هم دربحث ونقدونظرات شرکت می کردید تابقیه هم بیشتر آشناشند باشما
وقلمتون مهجورنمونه
موفق باشید ان شاالله
شعرهایم نیست در یاد کسی این روزها
شعرهای ماندگاری داشتم یادش بخیر