پنجشنبه ۸ آذر
خواب خطرناک! شعری از محمد علی سلیمانی مقدم
از دفتر طنز نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵ ۲۰:۳۶ شماره ثبت ۴۹۱۰۰
بازدید : ۶۷۶ | نظرات : ۵۴
|
دفاتر شعر محمد علی سلیمانی مقدم
آخرین اشعار ناب محمد علی سلیمانی مقدم
|
درودها
🙏💐🌿🌿💐🙏🌸☘🌹🌹☘🌸
خواب دیدم لعبتی را در بغل
دارم و زیباییش، ضرب المثل
یک بتِ چینی ولی نشکستنی
خوش تراش و بهتر از لات و هُبَل
دستِ من بود و تنِ سیمینِ او
مثلِ آهویی که در کوه و کُتَل
می سرودم شعرهای آبکی
در نگاهِ خود، همه بیت الغزل
خواستم با بوسه ای خامَش کنم
گفتم او را: این بوَد خیرالعمل
حمله ور بر لعلِ نوشش چون شدم
همچو زنبوری به کندوی عسل،
ضربتی کاری به من آمد فرود
ظاهراً افتاده بودم در هچَل!
خوابِ خوش از سر پرید و گوییا
بوی خون می آمد و جنگ و جدل
همسرم بود و من و دعوای او
یک سرِ عاری ز مو هم، ماحَصَل
بر سر و رویم زده با وردنه
تا شدم کور و کر و لال و کچل!
تا نبینم خواب هایی این چنین
کرده تعیین، مدّتی ضرب الاجل
پ.ن.
اعتباری نیست بر زیبا رخان
مثلِ چک های سفیدِ بی محل!
#سلیمانی_مقدم 08-05-1395
😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
موفق باشید