در دل تب دالدادگی از دور هویداست

درود! بدنبود.این که می گویم بدنبود،ازخیلی ازشعرهایی که همین امروز دراین صفحه خوانده ام،بهتراست.ولی باغزل ناب ومتفاوت و استاندارد،فاصله دارید. البته اشکال قافیه هم دارید.مثلا آوارگی با درخشندگی قافیه نمی شود.عدم فصاحت وضعف تالیف هم دارد،مثل شاعرشده ام تاغزل ازچشم توگویم(فعل گویم شکل کهنه ی بگویم است،کسی امروز این فعل را به این شکل به کارنمی برد) یا:برهم که زدی شهردل شاعر تنها، حذف \"را\"ی مفعولی ضعف تالیف است.وازاین دست...البته چون شعرشما نسبتاخوب بود این چند جمله را گفتم.باشد که جوان ترها،دقت و مطالعه ی بیشتری داشته باشند.زبان ونگاه دراین شعر هم به سمت شعرمعاصربود،یعنی کهنه نبود.پیروزباشید.