فقر واژه ها

دروداستادغلامی ارجمند...سپاس نگاه سبزتان

حقیقت باتوجه به انتخاب قالب شعر که موج نو را برای این دلسروده انتخاب کردم ،خیلی منتظر بودم تا عزیزان صحبت هایی داشته باشند ...

برخی مشخصات عمده شعر موج نو عبارتند از:
1- جدا بودن وظیفه روزمره زبان و کلمات از خود کلمات در شعر نو؛ بدین معنا که این نوع شعر رسالتی ندارد و کلمات لازم نیست بار معنایی خود را داشته باشند بلکه می‌توانند در شعر معنایی دیگر داشته باشند؛
2- ایجاد مناسبت جدید بین کلمات و اشیاء؛
3- ایجاد فضای ذهنی در کل شعر...وبی وزنی کامل شعر شاید مرا براین داشت تا این قالب را برگزینم ...
درباره محتوا وهدف اصلی شعر هم تا حدودی نزدیک شده اید و مفهوم فقر را باز کرده اید.در این باب فقط به همین سخن دکتر علی شریعتی در باره مفهوم فقر بسنده می کنم ،بگمانم کفایت می کند:

سخن دکتر شریعتی در باره مفهوم فقر

میخواهم بگویم..

فقر همه جا سر میکشد...

فقر، گرسنگی نیست، عریانی هم نیست...

فقر، چیزی را \" نداشتن \" است ، ولی ، آن چیز پول نیست، طلا و غذا هم نیست...

فقر، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته ی یک کتابفروشی می نشیند...

فقر،تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، که روزنامه های برگشتی را خرد می کند...

فقر، کتیبه ی سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند...

فقر، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود...

فقر همه جا سر میکشد...

فقر،شب را \" بی غذا \" سر کردن نیست.

فقر، روز را \" بی اندیشه \"سر کردن است!...

ودر ادامه خودم هم می گویم :فقر قاپیدن اندیشه ونوشته های شاعریست که قدرت چاپ کتابش را ندارد !اما براحتی او وامثال او بنام خود می چاپند ودر فضای حقیقی ومجازی بنام خود زینت می دهند !

ودر باب بخش دوم که با سوال مطرح شده هم احساسم اینست وقتی دیدگاهم به فقر واژه ها چنین بوده پس در نگاهی کامل تر بجامعه بزرگ انسانی نزدیک تر شده و بی نفسی و آلودگی های روح وجسم براین تشدید و تزاید روزبروز فقر حتا در چارچوب شعر بی تاثیر نخواهد بود.
بازهم مطمینا نظر شما هر چند شخصی و سریع نوشته شده باشد برایم قابل احترام وارزش است.ممنونم که دیدگاهتان را بیان فرمودید .

سلام و ادای احترام خدمت استاد رحیم زاده

اولین مطلب را از عنوان شعر شروع می کنم....فقر اگر به لغتنامه دهخدا رجوع کنیم
فقر. [ف َ ](ع مص ) کندن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سوراخ کردن مهره و جز آنرا. (منتهی الارب ). 1سوراخ کردن برای در رشته کشیدن .
و همچنین...2.بی چیزی . نداری . ناداشت . ناداشتی

حالا دو مورد بالا دو قضیه متفاوت است و اگر منظور مورد اول باشد به نظرم فقط می تواند درست باشد و فقر به معنای نداری واژه ها کمی از نو بودن بدور است....

موضوع بعد به سراغ یک نمونه شعر خارجی از یک زن خارجی می رویم
واژه ها از ادیت سودرگران شاعر روسی و از خانواده ای فنلاندی و سوئدی تبار:

واژه های گرم ،واژه های زیبا،واژه های ژرف....
همچون عطر گلی از چشم پنهان، شباهنگام
واژه هایی در ماورایشان، فضای تهی نشسته در کمین....
شاید حلقه های دود
برخاسته از اجاق گرم عشق باشند

کمتر مورد زنانگی شعر به چشم می خورد اما در شعر فقر واژه ها این مطلب بسیار نمایان است.

مطلب بعدی اینکه با وجود اینکه رگه های زنانگی صرف تا قبل از موضوع زیر به چشم می خورد اما به نظرم زیبا به موضوع و هدف پرداخته شده است اما از این قسمت به بعد با طرح این سوال کمی شعر ضعیف می شود

فکر کن ،
اگر دراین سیاره ی به این بزرگی
هوا برای نفس کشیدن ما کم شود ؛


و اگر بتوان به جای این مطلب موضوع دیگری را بکار برد شاید جهشی بسیار بلند و معنادارتر و مرتبط با موضوع را بیابد این سروده و به نظر بنده این نکته ضعف این سروده است و مابقی قسمت ها و موضوع های شعر بسیار هوشیارانه و به روز بودند و سروده ای است قابل قبول و در مورد موارد مثبت آن هم می شود بحث کرد که بدلیل تنگی وقت از آن می گذرم
البته نقد سرسریع همیشه پر از اشتباه خواهد بود و بنده هم مبراء از اشتباه نیستم و به بزرگواری خود مرا عفو نمایید...