جمعه ۷ دی
درد و دل با حافظ (1) شعری از مسعود پروری نژاد
از دفتر سکوت و غم نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۶ تير ۱۳۹۵ ۱۴:۲۹ شماره ثبت ۴۸۲۱۹
بازدید : ۳۶۷ | نظرات : ۱
|
دفاتر شعر مسعود پروری نژاد
آخرین اشعار ناب مسعود پروری نژاد
|
بر لب جوی نشستم٬ گذر عمر بديدم حافظ
در عمق کلامت٬ غزلی خوش شنيدم حافظ
گفت: قصر فردوس به پاداش عمل ميبخشند
کاين چنين بيانی زِ مردم عمل نديدم حافظ
من زِغم دوست چَشم بَر چَشم نَبستم هرشب
سالهاست.. بر سَر کُوی دوست رسيدم حافظ
همچو تو همه شب را من، ناله و زاری کردم
تا بَر سَر کُويش٬ چه بارها.. که کشيدم حافظ
درد و دل با تو بگويم حافظ٬ که هم راز منی
زِعمق وجود آهی کشيدم، زِ خود بُریدم حافظ
گفت: همچو تو٬ روی مه پيکر او سير نَديديم
گفتم: به بيان٬ صحبتی از عشق نَشِنيدم حافظ
گفت:ِ بِفِرست فاتحه ای بر مَزارم٬ تابگويم فالی
گفتم از دور بَرايت سوره اِخلاص دَميدم حافظ
مسعود پروری نژاد
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.