هیشکی

دیده بر هم نهادنت مثلِ


زندگانیِ تلخ و کوتاهم



درود استادبزرگوارم
بسیااااااااااااااااار زیبا بود
ودربیت اخرهم من اشکالی نمی بینم
گاهی سنت شکنی اشکالی نداره فقط دربیت آخره وشاعر جهت
تاکید وابراز عشقش ویاهم خودشو خواسته لوس کنه برای عشقش وطنازی کرده یه کلمه ی عامیانه گفته تازه توگیومه هم قراردادین که مشخصه خودتون آگاهانه کردیداین کارو
واین از زیبایی ا ثرونه تنهاکم نمی کنه بلکه خیلی هم جالب شده
حالا استادان ادبیات درسته شاید ایراد بگیرند ولی به نظرمن که عیبی نداره
موفق باشید استادخوبم
همیشه زیبا ومتفاوت قلم می زنید ودلنشین
سانسورم توکارتون نیست

درود استاد..........جز تو من \"هیشکی\" و نمی خواهم
بگمانم این مصرع از زیبایی و محکمی شعرتان کم کرده بود ...
جز تو کسی نمی خواهم...جز تو هیچ نمی خواهم ...با این مضامین چطوره؟

سلام استاد
شاگردتان آمده ایراد بگیرد رخصت!
تا یکی مانده به آخر بسیار زیبا ودلنشین بود ولی یکدفعه شعر عامیانه شد خیلی . شبیه ترانه شد

ولی می‌دانم که خودتان واقف هستید واز عمد اینگونه نوشتید واین سبک خاص شماست!

این هم یک نوع دلبری شاعرانه است شاید که شاعر عمدا و در آخر کار،
احساس خواننده را کمی قلقلک دهد !!! چه اشکالی دارد ؟

درودها بر شما دوست خوبم ...

درود استاد
بهره بردم و لذت

پیچ در پیچِ زلفِ تا کمرت


سوژه قالبِ غزلهایم

سلام ودرود برشما استادبزرگوار
زیباسرودید
مویدباشید

سلام و عرض ادب

بسیااااااااااااار زیبااااااا

بیت آخر اوج زیبایی ست

فوران و اوج احساس شاعر که قواعد رو کنار میزنه
و بی پرده و با صداقت اصل حرفو میزنه


دست مریزاااااااااااد

سلام برشما بزرگوار

ای لبت یادواره آهم


چهره ات یوسفِ تهِ چاهم


دیده بر هم نهادنت مثلِ


زندگانیِ تلخ و کوتاهم


پیچ در پیچِ زلفِ تا کمرت


سوژه قالبِ غزلهایم


طُره ای از کمندِ گندمی ات


ایده شعرهای کوتاهم


جز تو با هیچکس نمی جوشم


جز تو من \"هیشکی\" و نمی خواهم .



سلام
درودها استاد
شعر زیبا و به دلی بود فقط قالب آن را من نمی دانم چرا قطعه نوشته اید ؟
سرسبز و شاد باشید .

با سلام استاد بسیار عالی موفق باشید

جناب آقای صادقی عزیز، سلام علیکم.
.....................................................................
احسنت بزرگوار....خیلی زیبا....روان ....دلنشین......و(گویا) درچندبیت که دراصل غزل است...گفتنی هارابیان نموده اید....ولی (نظرشمارانمی دانم)....بانظرِ دوستان درمصرعِ اخرموافق نیستم......(سنّت شکنی ست)؟....(اوج زیبایی ست)؟......(دلبریِ شاعرانه است)؟.......(لوس کردنست)؟.....
در(متفاوت بودنتان) ، شکی نیست..........باهمه اینها....این غزلِ به این زیبایی را...می شود اینگونه تمامَش کرد(من، به جُزتو،کسی نمی خواهم).....
ببخشید.......(حفظِ سنّت ها)....ارجح است.......(البته این ،نظرِ من است)...
موفق باشید انشاءا....و،پوزش می خواهم.

سلام بر شما جناب صادقی

بسیار زیبا و دلنشین بود

پیچ در پیچِ زلفِ تا کمرت


سوژه قالبِ غزلهایم


درود بر جناب صادقی بزرگوار

سر این هیشکی زیاد بحث شده ولی منظوری بوده که نام سروده هم به این نام است
به هرحال زیبا بود و دلنشین
پاینده باشید

سلام ودرود جناب صادقی
بسیار زیبا و محکم پر معنا سروده اید

درود

سلام
بچه مردم ما را شاد کرد با هیشکی
خواندن شعرتان که مثل همیشه به من انرژی داد
خط خط را دوست دارم مخصوصا بیت اخرش را
قافیه و وزن را شکستن از دستبازی شاعر است و من افتخار میکنم که در کنار شما هستم
بچه مردم .........بیشتر بسراییییییییید

سلام بر دوست گرامی
غافلگیر کردن خواننده، از ویژگی های اشعار شماست.
زیبا و دل نشین سرودید، مثل همیشه

سلام
بسیار عالی
((پیچ در پیچِ زلفِ تا کمرت
سوژه قالبِ غزلهایم)).............
آهم ...چاهم...نمیخواهم...کوتاهم
با ((غزلهایم ))هم قافیه نیست.....

سلام
عاشقانه ای بسیار زیبا

فقط نمی دانم \"و\" در مصرع پایانی شعرتون لازم است یا می توان به ضمه تبدیلش کرد

درود جناب صادقی مود
چقدر قشنگ بود این شعرتون
واقعا حس خوبی داشت
ای لبت یادواره آهم
چهره ات یوسفِ تهِ چاهم
دیده بر هم نهادنت مثلِ
زندگانیِ تلخ و کوتاهم

سلام استاد صادقی عزیز
بسیار زیبا و با زبانی شیرین و دلنشین سرودید
و البته بهترین عنوان را برای این سروده ی ناب انتخاب فرمودید
احسنت برشما و کلام شیوایتان