سپیدار

سلام و درود دارم سیده بزرگوار و عزیز استاد رحیم زاده نازنین چقدر خوشحالم که اولین خواننده شعر خوبتان هستم همیشه در اوج ببنمتان الهییی سیده عزیز و گرامی

گاهی عابر وعده هایم ؛



درود خواهریییییی
زیبا وبااحساس بود
مانا باشی مهربان

درود بر بانوی رحیم زادۀ عزیز و گرامی
سروده ای زیبا بود
شادکام و برقرار باشید

سلام ودرود براستادفرزانه ام
آلاله سرخ
سیده بانو
همچون همیشه زیبا سرودید
درود برشما

سلاااااااام




درود بر احساست
خیلی زیبا و با احساااااس بوووود

درود بر شما و اندیشه نابتان

درود بر شما استاد گرانقدرم
عالیست

زنده باشید

درود بر شما استاد
بسیار زیبا
لذت میبرم از سروده هایتان
سپاس

شاید روزی


با بوسه ی سرانگشت علاقه ات


ازتن سپیداری


تندیسی بسازی ؛


شبیه لبان زنی ،که دعایش


زمزمه ی نام تو بود !

درود بر شما استاد گرانقدر

بسیار زیبا ست

با سلام استاد بسیار عالی

گاهی عابر وعده هایم ؛


و تو را می بینم ؛


روی سپیدارها


قلب می کشی با تیری در آن!


در من فرو می ریزد


کابوس وداعی نافرجام،



درود بر استاد بانوی بزرگوارم
همیشه زیبا و دلنشین می سرایی
از این قسمت خیلی خوشم اومد
سپاس خواهر مهربانم

سلام بر بانوی بزرگوارم

چه سپید زیباو لطیفی بانوو
بسیار دلنشین

سلاااااااااااااااام بانو


تو هرگز نمی بینی

نقش گام هایم ،



زیبا و دلنشین
احسنت
موفق باشید

سلام و عرض ادب سرکار خانوم استاد رحیم زاده
خوشحالم همانطور که استاد احمدی زاده هم اشاره ای فرمودند در حال گام نهادن به اوج هستید و این آرزوی قلبی من و توانایی و شایستگی شما است

سلام لااله سرخ سایت
همیشه شعرتان سرشار ا ز احساس است و با طبیعت رابطه دارد
ممنون

عرض ادب ارادت استاد ارجمندم
تصویر خیال بیشتر هماهنگی دارد در امواج ذهن ،
بسوی موج بیکران ... البته شروع شعر
بسیار زیبا و هنرمندانه است .

شاید روزی
با بوسه ی سرانگشت علاقه ات
ازتن سپیداری
تندیسی بسازی
شبیه لبان زنی ،که دعایش
زمزمه ی نام تو بود !

سلام بانو

خیلی لطیف و بااحساس بود

درودها بر شما

سلام
زیبا شروع می شود
زیباتر به پایان می رسد

درود
مثل همیشه عالی

سلام
به نظر من الانم تو اوج هستی
یه دونه باشی خواهری
لیالی قدر دعای خیرت در بارگاه آقا رو آرزومندم
به امید همیشه سلامتی برای شما
مانا باشی خواهرم

درود بر شما
بسیار زیباست

شاید روزی
با بوسه ی سرانگشت علاقه ات
ازتن سپیداری
تندیسی بسازی ؛
شبیه لبان زنی ،که دعایش
زمزمه ی نام تو بود !
چه عاشقانه و چه زیبا سروده اید.آفرین بر احساستان

بسیار زیبا مهربانو

سلام و درود خواهر عزیزم بانو رحیم زاده



عاشقانه ای بود بس زیبا و لطیف با صور خیال زیباتر
همیشه دلنشین می سرایید بانو


........درود..........

درود فراوان به سیده بزرگوار سرکار خانم رحیم زاده
از خواندن آن لذت بردم
از خداوند سلامتی شمارا آرزومندم
ضمن عرض تسلیت امیدوارم
حقیررا از دعای خود فراموش نفرمایید
دست حق نگهدار

سلام استاد بانو رحیم زاده

بسیار عالی بود
بی نیاز از هر توصیفی
دستمریزاد

درودها استاد
سپید زیبایی است .از خواندنش سیر نمی شوم .
در کل شعرها و مخصوصا سپیدهایت را دوست دارم.
سرسبز باشید .

سلام سرکار خانم رحیم زاده عزیز
بسیار زیبا
اون قلب تیر خورده هم که نوستالژی نسل قبل از دهه هفتاد بود عالیه
لذت بردم و برقرار باشید

درود بر استاد عزیز بانو رحیم زاده
لطافت و احساس را در این شعر زیبا به کمال رسانده اید
حظ وافر بردم

...شاید روزی


با بوسه ی سرانگشت علاقه ات


ازتن سپیداری


تندیسی بسازی ؛


شبیه لبان زنی ،که دعایش


زمزمه ی نام تو بود !

....................
وای سلام خانم رحیم زاده گل کاشتی
مرحبا عالییییییی بود
همیشه از شعرهاتون لذت بردم.
خوشحالم که بعد از هشت ماه غیبت دوباره در جمع عزیزان و بزرگان هستم.

این ترانه تقدیم به شما:

بادمه روی درخت دوتا دل کنده بودیم
سال بعد ازون کوچه مادیگه رفته بودیم
شاید اون دلا دیگه خشکیده رو ساقه ها
شایدم بزرگ شده زیر بار شاخه ها
چه روزای خوبی بود ولی افسوس زود گذشت
تا ک چشم بهم زدیم روز وهفته ها گذشت

سلام استاد خوبم
من فرزند خوانده شاعری هستم که جنس شعرش از تارهای دلم تنیده شده باشد.
شاید روزی از شعرهایت قایقی بسازم که تمام لحظه هایم را در بحر غم زمان ملوانی کند.
و تو را می بینم ؛
روی سپیدارها
قلب می کشی با تیری در آن!
در من فرو می ریزد
کابوس وداعی نافرجام،