سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        تب

        شعری از

        سيده فاطمه سيدپور (سپيده)

        از دفتر صبوري نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ ۰۱:۴۷ شماره ثبت ۴۷۹۹۸
          بازدید : ۱۰۱۶   |    نظرات : ۳۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
        آخرین اشعار ناب سيده فاطمه سيدپور (سپيده)

        تب دارم
        تب از عشق
        فرياد آغوشم
        آلوده به پاک ترين دلتنگيست!
        مي جنگم
        در آتشي که هجران دارد!
        سوزناک ترين عالم احساس
        ،منطق من است
        قاتل انبوه غم ها منم
        اما از عشق ،درد دارم!
        مرا اعدام کنيد
        به جرم انسانيت
        من از انسان بودن ترس دارم!
        مذهب ريشه ام صبر است
        ايمان دارم
        اما در اين عصر نااميدي
        از صلاح پروردگار ،ترس دارم
        همه روز ،سر روزگارم، بر سجده بود
        دعا دعا دعا
        اي واي بر من
        که بي گناه بودم
        و از گناه عشق ترس دارم!...
        من به تمام خلقتت، آرزوها بخشيدم
        که به مقدس ترين آرزو ام چشم نپوشي !
        من با آيه آيه ي کلام تو وضو گرفته ام
        بگو چرا به قلب من سخت گرفته اي؟!...
        ___________________________________________
        پ.ن
        نمي دانم صداي من مبهم است که نمي شنوي!
        يا تو ،تمام خوبي هايم را از ياد برده اي!
        خدايا مرا هم بگذاري به کنار
        عادلانه هايت چه مي شوند؟!
        ____________________________________________
        شرمنده ام که عاقبت ،
        به چراها کشيد!
        من ايمانم سست نشد!
        تويي که هنوز به وعده هايت عمل نکرده اي!!!...
        _______________________________________________
        سوزناک ترين عالم احساس
        ,منطق من است
        قاتل انبوه غم ها منم
        اما از عشق ،درد دارم!
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۴۱
        فرياد آغوشم

        آلوده به پاک ترين دلتنگيست! خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۴:۲۰
        که بي گناه بودم

        و از گناه عشق ترس دارم!...
        .........................
        اصولا همین پرسش ها میشود یقین .
        صحبت با معبود به صورت درد دلی صمیمی و با چاشنی شعر
        زیبا بود و برایم جالب بود و از خواندن اثرتان لذت بردم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۳۳
        یک چالش میان شاعر و باورهایش وجود دارد. که او را در انتها در مقابل خدا قرار می دهد.
        او ( شاعر ) هم مطالباتی از خدا دارد و هم ادعا می کند که حقوقی در نزد خدا دارد که به آنها نرسیده و یا از دور بودنشان گله مند است.
        عشق اولین و بزرگترین چالش بین او ( شاعر ) و خداست. و گناه تنها عامل بازدارنده...
        شاعر نوعی نبرد کلامی را آغاز کرده و البته با احتیاط این قدم را برداشته...

        يا تو ،تمام خوبي هايم را از ياد برده اي!
        خدايا مرا هم بگذاري به کنار
        عادلانه هايت چه مي شوند؟
        بسیار عالی بود و درود بر شما خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۴۷
        آفرین خندانک خندانک خندانک
        سید ظاهر موسوی
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۲۸

        درود
        زيبا بود
        مانا باشيد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مرجان تاج دینی( دریایی)
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۱۶
        سلام ودرود برشما
        خندانک خندانک
        من با آيه آيه ي کلام تو وضو گرفته ام
        خندانک خندانک خندانک
        جواد مهدی پور
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۳۰
        سوزناک ترين عالم احساس
        ،منطق من است
        قاتل انبوه غم ها منم
        اما از عشق ،درد دارم!
        مرا اعدام کنيد
        به جرم انسانيت


        سلام و عرض ادب محضرتان بانو سپیده ی مهربان خندانک

        دلنشین ولی سوگمندانه سرودید

        لذت بردم از شعر زیبایتان

        درود بر شما

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۰۳
        درود برشما
        دلنشین سرودید
        خندانک خندانک خندانک
        صابرخوشبین صفت
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۴۹
        درودها
        زیبا و به دل بود.
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۳:۳۲
        درود برشما زيبا بود مخصوصا قسمت اول شعرتان بسيار لطيف كه به دل مي نشيند خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۴:۵۶
        با سلام بسیار زیبا موفق باشید
        یونسی یونس
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۵:۵۷
        عرض ادب و سلاااااام
        بیتهایت زیباست و هنرمندانه
        احسنت ..
        سوزناک ترين عالم احساس
        ,منطق من است
        قاتل انبوه غم ها منم
        اما از عشق ،درد دارم!
        علی پورحبیبی
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۶:۵۹
        انچه از دل براید
        لاجرم بر دل نشیند
        مانا باشی و برقرار خندانک
        یاسر رییسوند(پاییز)
        دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ ۲۲:۱۲
        درودها ،.تناقضی عمیق در خط چهارم ،.کاملا مفهوم ش نقض است ،هم آیی واژگانی اصلا این را ممکن ندارد خندانک
        نیره ناصری نسب
        سه شنبه ۱ تير ۱۳۹۵ ۱۴:۲۷
        احسنت بانوی بزرگوار

        درود بر قلمتان خندانک خندانک خندانک
        علی   صادقی
        سه شنبه ۱ تير ۱۳۹۵ ۱۷:۰۴
        سلام
        احسنت
        عالی دیدم احساس واندیشه ی هنرمندانه ی شما را
        همواره در اوج...
        مهدی صادقی مود
        چهارشنبه ۲ تير ۱۳۹۵ ۱۵:۴۰
        درود برشما
        خیلی هم قشنگ
        خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7