پنجشنبه ۱۵ آذر
|
دفاتر شعر جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)
آخرین اشعار ناب جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)
|
ای فلک این بار نادانی مرا بر دوش چیست
در دیار بی زبانان حکمت این گوش چیست
راست کی باشد رهی، کوری به تاریکی رود
راه دیگر را گزیدن این همه پاپوش چیست
بس که با هم دیده ام جلاد و مفتی روز شب
آنچه در سر گردد از شکل خدا منقوش چیست
مست را آخر چرا اینان ملامت میکنند
مغز چون گردد اسیر ،پس کارکرد هوش چیست
کاروان رفت و به عمد ما از همه جا مانده ایم
علت شمعی که در شب میشود خاموش چیست
خودفریبی آفت عقل است و ارث ماندگار
گر ندارد شهر طاعون این هزاران موش چیست
آید از مسجد اذان ، میخانه ها پر میشود
باعث این اعتماد و باور مخدوش چیست
حاصل "فریاد"ها تا بامداد کوچه ها
گر شود داروغه هم با دزدها همدوش چیست
پ.ن : گاهی آدم در سرزمین خود ناگهان بیگانه میشود
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.