وقتی که شب میشه و
روز به آخر می رسه
ساعتای تب و تاب عاشقی
دوباره از راه می رسه
میشینم کنار دیوار دلم
تموم فصل های عشق و عاشقی
میگذره از تو خیال پر غمم
وقتی که بهار میشه
برگ درختا سبز میشه
وقتی که بو میکنی عطر بهارو تو حیاط
وقتی من زل میزنم به پیچ وتاب گیسوات
همه دنیا مال تو
تموم عشقا مال تو
همه دردات مال من
تموم غم هات مال من
وقتی که حرم تابستون میزنه توی چشات
گرم میشه پوست تنت
عطر یاس و نسترن
میشینه روی پیرهنت
همه دنیا مال تو
آفتاب و مهتاب مال تو
قد رعنات مال من
چشمای زیبات مال من
توفقط دست منو بذار تو دستای خیال
برسون قلب منو
به آرزوهای محال
توی پاییز زیر بارون
توی لحظه های ناب
تموم قدم زدن ها زیر بارون مال تو
چک چک بارون مال تو
شرشر ناودون مال تو
همه ی خیسی و سرماش مال من
عطسه ها و سرفه ها
تب فرداش مال من
میکنم ها روی شیشه
شبا طولانی میشه
میشینه برف روی ایوون
رو درختا
روی دیوار حیاط
تو زمستون سپید
با یه قلب نا امید
همه دنیا مال تو
تموم آدم های
برفی دنیا مال تو
اجاق و گرما مال تو
تبر و شکستن هیزم خیسش مال من
گرمای دستات مال من
لبای داغت مال من
همه دنیا مال تو
این همه
خیال نازت مال من
صمیمی وروان ودلنشین وبسیار آرامبخش..........ممنون برای انتقال این حس خوب.........عاشقانه هایتان برقرار گرامی