پنجشنبه ۸ آذر
|
دفاتر شعر محمد علی سلیمانی مقدم
آخرین اشعار ناب محمد علی سلیمانی مقدم
|
خانه ام ديشب چراغان شد گمان كردم تويي
دل درونِ سينه لرزان شد گمان كردم تويي
در شبِ تنهاييم در کوچه ي دلوا پسي
باز هم مهتاب، تابان شد گمان کردم تويي
اندك اندك در ميانِ خاطراتِ دورِ من
چهره اي زيبا نمايان شد گمان كردم تويي
در خيالم لحظه اي ديدم كه در آن دورها
كبكِ زيبايي خرامان شد گمان کردم تويي
آسمانِ آرزوهايم پر از پروانه شد
هر كجا شمعي فروزان شد گمان كردم تويي
با نسيمِ صبحِ صادق روي برگِ لاله اي
شبنمي آهسته لغزان شد گمان کردم تويي
باز در باغِ دلم پيچيد، عطرِ عاشقي
بلبلي مست و غزلخوان شد گمان كردم تويي
خوشه هاي زردِ گندم با نوازش هاي باد
همچو گيسويت پريشان شد گمان کردم تويي
مثلِ سير و سرکه مي جوشيد دل در سينه ام
تا كه مالامالِ طغيان شد گمان كردم تويي
ناگهان اندوهِ هجري چنگ زد بر جانِ من
در دلم يكباره توفان شد گمان کردم تويي
قطره ي اشكي ز حسرت روي دامانم چكيد
بعد، چون يك دُرِّ غلتان شد گمان كردم تويي
قصّه هاي روزهاي با تو بودن شد غزل
دفترِ من شعر باران شد گمان کردم تويي
سليماني مقدم 15-02-1395
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دفترِ من شعر باران شد گمان کردم تويي
درود استادبزرگوارم
مثل همیشه زیبا واستادانه
دست مریزاد