(پیشکش به همۀ خورشیدان روشنگرِ
سربهدار جهان، به ویژه ایران)
یاد آر خورشیدان سربهدار را، یاد آر
یاد آر خورشیدان سربهدار را
حلاّجان رازها، راویان دردها و شِکوهها... را،
شکوا از جور خ...د...امگان، تزویر قدّیسان
و تبانی روبَهان با تبهکاران...
و شکوا از شکستن آیینههای وجدان،
و ب...ی...ن ...لوی
اعتراض انسان!!!
یاد آر خورشیدان را
که همخونِ عاشقانند، و سربهدار و استوار،
و زلال و جاری، همچون چشمه و آبشار،
و پرندگان آفتابجوی، از مِی جامشان
مَستند و شاد و سرشار!
آری، این است مرام روشنگران،
خورشیدان بیدارگر و مهرْبان،
و نه آنچه خفّاشانِ ...یش گویند:
...ا...ران و ...ل...دان، ...الّین و خاسران...!!!
این است مرام من، مرام ما، مرام جهانیاندیشان،
مرام همه* آنانی که لحظهای و ذرّهای،
بهر خشنودی ار...ا...انِ
تیغ و ت...ب...ح و طلا...،
زانوی ذلّت ننهادند بر زمین،
زانوی غم نگرفتند در بغل،
و سر، خم ننمودند به دربار اهل دغل.
آری، این است مرام خورشیدان؛
خورشیدانی که بر پایۀ حکم وجدان،
ردای رزم پوشیدند، رزم فرهنگ...؛
و قامت عزّت، استوار نمودند؛
در چه رَه؟ به چه امید؟
در ره «انسانیت»،
به امید «آز...دی»...، تا بدانجا که حتّی
بوسیدند صلیب را
و در آغوش کشیدند مرگ را!!!
آری، قلمهای سربریدۀ خورشیدان شیدا،
خون و پیام جاریشان در کتاب زمان،
میخروشد بر خودشیفتگان و خرافیان،
خرافیان مزوّر و
خ...د...امۀ دو...ان
که با هزاران توجیه و تبلیغ و
تلقین و تقلید و
و ...ح...ید و ...ه...ید...،
از کتابها
هیزمها ساختند در کوچهها
و از سرها
دیوارها ساختند بهر فرقهها...!!!
آری، سوختند خورشیدان و دگر نیستند، امّا
فرزندان ذهنشان، زندهاند و بیدار،
و گویا و گشوده،
فراروُیِ
روشنیجویان.
یاد آر خورشیدان سربهدار را، یاد آر
که گر گوشِ هوش بسپاری به نوای نسیمِ
دشت سربهداران،
یا بنشینی پای قصّۀ تاریخِ
فداییان وجدان،
گویی هنوز هم، به گوش میرسد سرود عشقشان
بر سر صلیبها و دارها،
سرودِ رَستن از بردگی آدمکهای
بیعشق و بیخرَد و بیوجدان...؛
سرودی که بُرده است همه آبروی
...ینسازان و منطقستیزان...، و در یک سخن،
بازیگرانِ نقشِ
«گرگ در لباس میش» را!
آری، گر نیک، بسپاری گوشِ دل به درد دل زمانهها،
گویی هنوز هم به دل میرسد آوایشان،
آوای جان و جانسوز خورشیدان،
که پژواکی دارد به پهنای جهان
و درازای روزگاران!
آری، یاد آر،
خورشیدان را
سربهداران را
یاد آر،
یاد آر.
دی 1390 خورشیدی
مهرداد شیدای سمنانی
(مهدی انصاری سمنانی)
*(همان گونه که آگاهان میدانند) برای آهنگینتر شدن، بندواژه (حرفِ) پایانیِ واژۀ «همه» در سرودۀ پیشگفته، بهتر است با ساکن، خوانده شود.
نگارنده، امیدوار است که روزی، سرودۀ پیشگفته نیز بدون هیچ س...نس...ری منتشر شود.