يکشنبه ۲۷ آبان
جانم پریشان گشته چون، زلفِ به روی شانه ات شعری از معفر صید محمدی (هاوار)
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۴:۲۸ شماره ثبت ۴۶۷۱۱
بازدید : ۶۱۱ | نظرات : ۵۳
|
دفاتر شعر معفر صید محمدی (هاوار)
آخرین اشعار ناب معفر صید محمدی (هاوار)
|
جانم پریشان گشته چون، زلفِ به روی شانه ات
کی می شود باشم شبی مهمانِ تو در خانه ات
افسوس از جورِ زمان بشکسته شد بال و پرم
تا پر کشم در آسمان ، سوی تو وُ کاشانه ات
با دوستان و دشمنان مهر و مدارا می کنی
آخر مدارا کن دمی با عاشقِ دیوانه ات
جانا مرا از باده ی چشمت بده جامی دگر
زیرا ننوشم باده ای جز بر در میخانه ات
نور جمالت می کشد هر دم مرا تا سوی خود
تو شمع محفل هستی و، من هم شدم پروانه ات
همچون بتی چینی ز من دل بردی و کافر شدم
باشد ازین پس قبله ام سوی تو و بتخانه ات
معفر صید محمدی
(هاوار)
با سپاس بی پایان از دوست گرانقدرم استاد سلیمانی عزیزم برای ویرایش این شعر
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سرورم ایمیلی که برایم ارسال کردید کم و پیش از ان متوجه شدم لطفا به فارسی برایم ارسال کنید