سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        چای داغ

        شعری از

        فرانک فردوسی

        از دفتر دیوانه من نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۵ ۱۸:۰۶ شماره ثبت ۴۶۴۶۴
          بازدید : ۱۵۵۸   |    نظرات : ۲۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فرانک فردوسی

        روبہ رویم مے‌نشینے خویش را گم مےڪنم

        لحظہ ای خود را کنارِ تو تجسّم مےڪنم


        چای مے‌نوشم نفهمے چیزی از آشوبِ من

        باز میسوزد لبم امّا تبسّم مے‌کنم


        او ڪہ پهلویت نشسته باورت دارد ولے

        من به حال و روزِ فردایش ترحّم مےڪنم
         
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۱۱
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        درود مهربانو خندانک
        زیبا ودلنشین بود خندانک خندانک
        فقطای کاش ادامه می دادی
        چون غزل لااقل باید پنج بیت باشه
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۴:۵۸
        با سلام بانو بسیار عالی موفق باشی
        عباس زارع میرک آبادی
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۰۹
        آفرین دوست عزیزم
        خیلی عالی سروده اید
        لذت بردم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۳۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر خواهر خوبم
        با این که تازه اومدید به این سایت ولی نمیدونم چرا احساس میکنم سالهاست شعراتون و خوندم و رابطه خوبی باهاش برقرار میکنم شما قافیه رو خوب پیدا میکنید و داستان شعرتون و دوست دارم
        به نظرم همینجوری ادامه بدید خیلی بیشتر در آینده ازتون میشنویم
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        جعفر جمشیدیان تهرانی
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۴۴
        درود و افرین
        خندانک خندانک خندانک
        سعید علی زاده
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۲۵
        سلام
        بسیار بسیار زیباست
        دست مریزاد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۰۹
        آفرین ولی غزل سه بیتی ؟
        حیف این شعر که غزل نشود
        خندانک خندانک خندانک
        محمدعلی جعفریان(عاشق)
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۹:۱۶
        سلام

        کوتاه و زیباست....


        خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ۱۲:۵۱
        درود و افرین
        خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ۱۵:۲۷
        ................ خندانک خندانک خندانک .......................
        بسیاااار زیباااا بود بانو خندانک خندانک خندانک خندانک
        تا غزل شدن ادامه اش دهید خندانک خندانک خندانک خندانک
        ................ خندانک خندانک خندانک ..........................
        تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:

        بزرگی می گفت: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد.
        اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد.
        او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!
        دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی.
        گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟
        سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای؟
        کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت : تو که شیخ شهری بگو که این
        روشنایی کجا رفت؟
        چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد.
        گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
        گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو
        چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری!؟

        یادمان باشد...
        محمد رضا نظری(لادون پرند)
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ۱۵:۴۵
        سلام خواهر بزرگوارم

        بسیار زیبا...احساسی و روان بود

        وزن را خوب میشناسید
        قریحه خوبی هم دارید

        همانگونه که میدانید حد اقل ابیات غزل پنج و حد اکثر پانزده بیت است

        یعنی معمول ورایج غزل این است
        انتخاب قافیه ای که معادلش کم پیدا میشود کار را برایتان سخت کرده و قدرت مانور را از قلمتان گرفته

        میتوانستید با تغییر قافیه با همین وزن و حس ؛ شعر زیبایی خلق کنید

        هر چندهمین هم ستودنی بود اما با تغییر قافیه میتوانستید ابیات بیشتری خلق کنید

        این چیزی از ارزش این شعر کم نمیکند.فقط یک پیشنهاد بود

        باز هم مرحبا
        منصور شاهنگیان
        دوشنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ ۱۵:۴۶

        درود بر شما و کلام شاعرانه شما ...

        خندانک خندانک خندانک



        جواد مهدی پور
        سه شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۵۳
        سلام و عرض ادب محضرتان بانو فردوسی گرامی خندانک
        زیبا و دلنشین سرودید

        لذت بردم از شعر خوبتان

        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک
         موسی عباسی مقدم
        سه شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۵ ۱۷:۲۱
        سلام زیبا بود فقط تجسم وگم کردن در بیت اول متضاد ند اول گفته اید خویش را گم میکنم بعد نوشته ایدلحظه ای خودرا تجسم میکنم که معنی برضد هم نداین قابل قبول نیست خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0