شنبه ۳ آذر
شب تلخ شعری از حبیب رضایی رازلیقی
از دفتر یاس نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۵ ۱۵:۳۸ شماره ثبت ۴۶۳۹۶
بازدید : ۶۹۷ | نظرات : ۱۸
|
دفاتر شعر حبیب رضایی رازلیقی
آخرین اشعار ناب حبیب رضایی رازلیقی
|
بنام خدا
این شعر فعلا آخرین سروده ام میباشد
تقدیم به دوستان صاحب ادب و کمال
( شب تلخ )
باز شب شد
سازِ خود کوک کنم
جان پناهم شده تاریکیِ شب
نورِ شمعی ست مرا
دفتری و قلمی ، شده یارم امشب
کاش خوابم نَبرَد
چرتِ شب پاره شود
وای!!!
این قلم را چه شده؟
آن نُـکِ تیزش را
میفشارد به رویِ دفتر
گویا قصدِ عداوت دارد
آه ..
سوراخ شد این کاغذِ شعر
بشکند آن نُـک تیزت
که چرا تلخ نمودی شبِ من
دستهایم چرا میلرزد
نکند ؟ لرزشِ دستانِ من است
آری !
تقصیرِ من است
دستِ من میلرزد
به قلم بی خودی توپـیدم
هرچه بود
پاره شده دفترِ من
و من اکنون
برایِ چند بیـت
شعرِ ویران شده
در سوگ نشسته ام
وقت تنگ است
باز نویسی بکنم یا نکنم ؟
شمع کوتاه شده
که بپایان رسیده عمرش
امشبم را باختم
شمع هم شد خاموش
حال من ماندم تاریکیِ شب
به امیدِ خوابی
خوابی از نوعِ عمیق
چشم خود را بستم
حبیب رضایی رازلیقی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
پاره شده دفترِ من
و من اکنون
برایِ چند بیـت
شعرِ ویران شده
در سوگ نشسته ام
دروددددددددددد
بسیارزیبا بود