يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )
آخرین اشعار ناب ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )
|
تا که ایزد به فلک گنبدِ مینا میکرد
با سر انگشت هنر وِلوِله بر پا میکرد
سوزشِ شمع پسندید و غمِ پروانه
قدرِ هر ذرّه به تقسیم هویدا میکرد
راحتِ ابرِ سپید و نفسِ خستهیِ باد
غضبِ موج ، نثار دلِ دریا میکرد
گُل به دامان بهار و غم طوفان به خزان
نازک ژاله و سنگینی خارا میکرد
خنده بر گُلشن و نفرین به دلِ خارستان
دود بر گُلخن و بر می طَرب اهدا میکرد
ناله برجُغد و زَغَن ، چهچههِ بر بلبل مست
ناز بر جَعدِ نکو و رُخِ عذرا میکرد
مهر رخسارهیِ لیلا و غم حسرتِ وصل
روز مجنون به فراقش شب یلدا میکرد
کودک گم شده را از دل ظُلمانی چاه
خسروِ مصر و شهِ قلب زلیخا میکرد
به یکی نغمهیِداوود و یکی فصلِ خطاب
اثری بر نفسِ قدسِ مسیحا میکرد
سامریها به گدایی و سلاطین ، همه عیش
از سرِ عدل جدا بنده ز مولا میکرد
الغرض قِصّه چو بر بست و سرِ کار نمود
بر قَدَر جمله جهان واله و شیدا میکرد
چون گذارد گِله بر ساقی مجلس ، «ایمان»
سهمِ ما قندِ لب و خطِّ چلیپا میکرد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
تمنا دارک چنانچه با گوشی یا تبلت اثرتانرا ارسال می نمائيد اسپیس اضافی وارد نکنید ما بین سطرها متشکر می شویم