............ادامه
به توراتش بگفت این را بکوشید
لباس یکدگر هرگز نپوشید
حیا را امر فرموده به انجیل
به قرآن گفته کاملتر ز انجیل
دقیقاً گفته تا زنها بکوشند
که سرتاسر وجود خود بپوشند
اطاعت کن اطاعت کن خدا را
که بسته راه هر چون و چرا را
اگر زن شک نموده در حجابش
به مردان گفته پوشاند نگاهش
کدامینش به انسان سخت گردد
زن اینگونه خیالش تخت گردد
که سختی در حجاب چَشم باشد
خدا از هر دوشان در خشم باشد
اگر گوید زنی با خوش زبانی
کجا باشد خدا را مهربانی
هر آنچه کرده واجب بر زن و مرد
بگوید از ره باطل تو برگرد
مبادا که شود خسران نصیبت
نباشد بدتر از این ها مصیبت
نمودم کشف یک مطلب به زودی
حجاب خوب زنهای یهودی
همانها که حجاب از ما بگیرند
به زنهاشان چرا پس می پذیرند
اگر چه ظالم و بد بخت هستند
به ایران دشمن سر سخت هستند
که می سازند فیلم آنچنانی
برای ما به مفتی مهربانی
همان زهرا که الگویی به ما است
نماد کامل حجب و حیا است
حجاب زن نه تنها پوشش اوست
به حفظ چشم ها هم کوشش اوست
چو خواهد چشم نا محرم شود دور
خودش را هم کند البته مستور
به روحانی دانشگاه گفتم
ز احوال خود و این راه گفتم
بگفت داری حیا اما درونی
نمی خواهی کنی آن را برونی
بیافکنده گره در کارت اینها
کند آشوب در افکارت اینها
حیا داری ولی ظاهر نکردی
تو ظاهر را چو دل طاهر نکردی
چنین دیدم که ایشان راست می گفت
از آنچه مخفی و پیداست می گفت
هر آنچه مشکلم یا مطلبی بود
ز جمع بی حجاب و مذهبی بود
که از هر یک خلافش را بدیدم
به باطن من عذابش را کشیدم
اگر چه اعتقادم در نهاد است
ولی ظاهر به باطن در تضاد است
نویسد خالق زن های ونوسی
کند مرد از ره چشمش عروسی
یقینم شد حجاب و هم نیازش
برایم خاطراتم کرده بازش
اذیتها که می شد تار و پودم
نگاه هایی که می شد بر وجودم
ز منزل تا به دانشگاه مسیرم
تو گویی ظاهر خود را اسیرم
که رنجش ها خمودی ها از این بود
دلیل شیشه دودی ها همین بود
رسیدم من پس از تحقیق وافر
دهم تغییر وضع و حال ظاهر
که یاد آیه ی جلباب کردم
رها خود را از این گرداب کردم
نمودم انتخاب آخر حجابم
بشد چادر نکوتر انتخابم
چو مادر دید این چادر و پوشش
تعجب کرد و بنمودش نکوهش
حجابت را رعایت کن چو مادر
چرا چادر به سر کردی تو آخر
................ادامه دارد
از اساتید محترم به علت نقد ادبی نوشته هایم کمال تشکر را دارم
لینک قسمتهای قبلی