سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        من و دیونه کردی؟ پس رها کن

        شعری از

        رضا محمدی (شب افروز)

        از دفتر شعرناب نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۰ ۱۴:۴۳ شماره ثبت ۴۵۷۵
          بازدید : ۷۹۷   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رضا محمدی (شب افروز)

        من و دیونه کردی؟ پس رها کن

        حساب هر دو تامون و جدا کن

        دیگه فرصت نمانده این دوروزِ

        برای این دو روز ِما دعا کن

        حقیقت غیر از این بوده که دیدی

        دلت تو با حقیقت آشنا کن

        نشسته خاک پیری بر سر مون

        نمی بینی؟ کمی شرم و حیا کن

        کجا تا کی بگو آخه چطوری

        بیا بچه نشو کمتر ادا کن

        خدا حافظ ببین من دیگه رفتم

        دیگه بس حماقت رو رها کن

        ------------------------

        شب افروز 19/5/90

        از سر کار می اومدم که  کنار خیابون پیر زن و پیر مردی رو دیدم

         منتظر ماشین بودن براشون نیگر داشتم و سوار شدن

        طبق عادت فضولیم یه نگاهی تو آینه کردم پیر زن خیلی شاکی بودولی

        پیر مرد ظاهری از من بی خیال تر داشت تو جیبش دنبال چیزی می گشت

        بعدا معلوم شد که آدامس می خواسته

        یه دقیقه هم از نشستنشون نگذشته بود که پیرزن شروع به غرزدن کرد

        -----------------------------------------------------

        دیونه شدم بس دیگه ولم کن من دیگه تحمل ندارم مثل تو نیستم

        من و دیونه کردی؟ پس رها کن

        حسابم هر دو تا مون وجدا کن

        ------------------------------------------------------------------

        عمرومون گذشت همین دو روز بیا تورو به خدا برای این دو روز فکری بکن  بیا دعا کن به خفت و خاری نیفتیم

        دیگه فرصت نمونده این دوروزِ

        برای این دو روز ِما دعا کن

        ------------------------------------------------------------

        به خدا اینا حقیقت داره - نداری - مستاجری - خرج خونه انتظار بچه هاو نوه ها

        و...........تواینا رو نمی بینی یا نمی تونی ببینی

        حقیقت غیر از این بوده که دیدی

        دلت توبا حقیقت آشنا کن

        ----------------------------------------------------------

        ازمن خجالت نمی کشی از دیگرون خجالت نمی کشی از موی سفید مون خجالت بکش

        نشسته خاک پیری بر سر مون

        نمی بینی؟ کمی شرم و حیا کن

        ---------------------------------------------------

        تکجا این بدبختیهای ما تموم می شه؟ من تا کی باید بسوزم و بسازم ؟آخه چطوری این زندگی درست می شه؟ تاکی می خوای بچه بازی در بیاری

        کجا تا کی بگو آخه چه جوری؟

        بیا بچه نشوکمتر ادا کن

        --------------------------------------------------------

        من که دیگه رفتم خودت می دونی ولی تورو به خداآدم شو حماقت نکن

        خدا حافظ ببین من دیگه رفتیم

        دیگه بس -حماقت رو رها کن

        -----------------------------------------------------------------

        بعدا از من خواست تا یه گوشه ای نگه دارم پیاده شد و در و محکم به هم کوبید و رفت من نگاهی به پیرمرد کردم و گفتم رفت نمیری دنبالش با بی خیالی جواب داد اون مثل کبوتر امام رضا می مونه موقع دون و آبش میاد خونه راه افتادیم توراه این شعر رو که پشت هر چراغ قرمز سروده بودم براش خوندم به دقت گوش می داد وقتی شعرم تموم شد دیگه رسیده بودیم پیر مرد موقع پیاده شدنش از بالای عینکش یه نگاهی به من کرد و گفت آدم باش از من عبرت بگیر من فلانیم اینا نون و آب نمی شه

        هرچند که تو هم گرفتار شدی ولی خدا عاقبت تو به خیر کنه

        پیر مرد رفت من که شوکه شده بودم با صدای آخه اینجا جای مسافر پیاده کردن به خودم اومدم بله جناب سروان بود که از من مدارک می خواست

        من جریمه دادم و بازم می دم ولی نمی تونم مثل دیگرون باشم

        شما چی؟
        \
         

        دوستتون دارم

        شب افروز
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2