جمعه ۲ آذر
جفتی عوض شدیم شعری از میلاد عدسی
از دفتر لیالی سکوت نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۴ ۲۳:۰۶ شماره ثبت ۴۵۵۷۲
بازدید : ۵۰۶ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب میلاد عدسی
|
یه وقتایی دلواپست میشم و
تو تنهاییام از تو دم میزنم
تو هیچی نمیدونی از حال من
شبایی که بی تو قدم میزنم
شبی که تو غرق در آرامشی
شبی که کنارش نفس میکشی
به پهلوی من میزنی هی تبر
تو از حال و روزم نداری خبر
تویی که به خاکسترم میکشی
هنوز عکس تو روبروی منه
با اینکه منو میکشه دیدنت
بازم دیدنت آرزوی منه
یه چند روزیه خیره به پنجرم
تماشا به بارون و مه میکنم
تا اینکه تو رد شی ببینم تو رو
غرورم رو پیش تو له میکنم..
معلوم کجایی؟
چند روزه نیستی
داغونه شبام
بد بوده صدام
چپ بوده نگام
قبول ، رفتی که بیای
راه برم کجا
چند شبو جدایی رختُ بستی رفتی
زجه ام و جنگیدن
جیغ و داد و از خوابم پریدم
همه جارو گشتم و تورو ندیدم
جمع کن و بیا سرد شده هوا
تو بیرون نمون من میرم به جات
از خونه بده پره نامرده که
بشی دور از خونه چرا خبری نی ازت
برا کی میمیری فقط برنگرد
که دیوونم سخت شده برات
بوی گناه کبیره میده نگات
"هیــس / معلومه کجایی"
♫♫♫
جواب من این نیست...
جفتی عوض شدیم
برات عجبیب نی غریب نی
من نمیخوام جواب
داغ نمیشم برات
دیگه خام نمیشم
قضا قدره
درب خروج همون بغله
یکی بره بهش بگه دیگه زنگ نزنه
دیگه نیاد دره خونه که براش خطره
تو میری دندونُ کندم
ممنونم شخصا
معلومه کجایی؟
حرف نزن
حرف نزن
نیاد صدات
معلومه کجایی…!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنوشته زیبایی است