جمعه ۹ آذر
|
دفاتر شعر محمد علی سلیمانی مقدم
آخرین اشعار ناب محمد علی سلیمانی مقدم
|
««اي سر و سامان همه تو»» رحمت و احسان همه تو
عالمِ امكان همه تو جوهرِ انسان همه تو
مهر تويي ماه تويي عزّت و هم جاه تويي
رهبر و همراه تويي نورِ درخشان همه تو
سوز تويي ساز تويي محرمِ هر راز تويي
سازِ خوش آواز تويي مرغِ خوش الحان همه تو
نامِ برازنده تويي زينتِ زيبنده تويي
ماهِ درخشنده تويي جانِ مرا جان همه تو
مقصد و مقصود تويي معبد و معبود تويي
دود تويي عود تويي آيت و برهان همه تو
نور تويي حور تويي آيه ي وَالطّور تويي
ناصر و منصور تويي ملكِ سليمان همه تو
شور تويي نوا تويي هادي و مقتدا تويي
بر همگان دوا تويي شافي و درمان همه تو
يار تويي غار تويي شوكتِ بسيار تويي
كاشفِ اسرار تويي سرِّ دل و جان همه تو
سينه ي پر سوز منم آهِ جگر سوز منم
ناوكِ دلدوز تويي لشكرِ مژگان همه تو
عاشقِ دلخسته منم مرغكِ پر بسته منم
مهترِ شايسته تويي مهرِ فراوان همه تو
بنده ي بيچاره منم سينه ي صد پاره منم
چاره ي بيچاره تويي منبعِ احسان همه تو
من همه آشفتگي ام خسته دل از زندگي ام
مايه ي آرامشِ اين جانِ پريشان همه تو
شعر و ترانه و غزل وصفِ تو را گويد و هم
شوقِ ترنّم به لبِ بلبلِ دستان همه تو
سليماني مقدم18-04-1394 تقدیم به روح زنده یاد، حسین منزوی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
نخستین دفتر شعرش حنجره زخمی تغزل در سال ۱۳۵۰ با همکاری انتشارات بامداد به چاپ رسید و با این مجموعه به عنوان بهترین شاعر جوان دوره شعر فروغ برگزیده شد. سپس وارد رادیو و تلویزیون ملی ایران شد و در گروه ادب امروز در کنار نادر نادرپور شروع به فعالیت کرد. وی در زمان فعالیتش در رادیو، مسئولیت نویسندگی و اجرای برنامههایی چون کتاب روز، یک شعر و یک شاعر، شعر ما و شاعران ما، آیینه و ترازو، کمربند سبز و آیینه آدینه را به عهده داشت.[۱] وی چندی نیز مسئول صفحه شعر مجله ادبی رودکی بود.
حسین منزوی در سال ۱۳۵۴ ازدواج کرد، عمر این ازدواج چندان طولانی نبود و در سال ۱۳۶۰ به جدایی انجامید. حاصل این ازدواج دختری به نام غزل است.[۲]
حسین منزوی دستی هم در ترانهسرایی داشت، منزوی در ترانههایش هم به مانند اشعارش نگاه و توجه اصلیش به عشق است و به قول خودش عشق هویت اصلی آثارش است. پس از انقلاب در سال نخست انتشار مجله سروش نیز با این مجله و به عنوان مسئول صفحه شعر همکاری داشت. در سالهای پایانی عمر به زادگاه خود بازگشت و تا زمان مرگ در این شهر باقیماند.
وی سرانجام در روز شانزدهم اردیبهشت سال ۱۳۸۳ بر اثر نارسایی قلبی و ریوی و پس از یک عمل جراحی طولانی در بیمارستان رجایی تهران درگذشت.[۳]
مهمترین منبع موجود دربارهٔ زندگی حسین منزوی کتاب «از عشق تا عشق» است که شامل گفتوگوی بلند ابراهیم اسماعیلی اراضی (یکی از نزدیکترین شاگردانش در سالهای پایان عمر) با اوست. در این کتاب خود شاعر به تفصیل دربارهٔ خانواده، سالهای کودکی و زندگی در روستا، سالهای مدرسه، دوران دانشگاه، انجمنهای ادبی تهران و... سخن گفته است.
در کتابی با نام از ترانه و تندر به اهتمام مهدی فیروزیان (انتشارات سخن، ۱۳۹۰) نیز مقالاتی دربارهٔ این شاعر منتشر شده است.
آثار
با عشق در حوالی فاجعه- مجموعه غزلی سروده شده از سال ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۲.
این ترک پارسیگوی (بررسی شعر شهریار).
از شوکران و شکر؛ مجموعه غزلی سرودهشده از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۶۷.
با سیاوش از آتش.
از ترمه و تغزل؛ گزیده اشعار، ۱۳۷۶.
از کهربا و کافور.
با عشق تاب میآورم؛ شامل اشعار سپید و آزاد سروده شده از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۷۲.
به همین سادگی (مجموعه شعرهای سپید).
این کاغذین جامه؛ مجموعه برگزیده اشعار کلاسیک.
از خاموشیها و فراموشیها.
حنجرهٔ زخمی تغزل؛ دفتری از شعرهای آزاد و غزلهای سروده شده از ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۹.
مجموعه اشعار حسین منزوی، انتشارات آفرینش و نگاه، ۱۳۸۸
حیدر بابا- ترجمه نیمایی از منظومه «حیدر بابایه سلام» سروده «شهریار».
مجموعه شعر ((دومان)) شامل اشعار ترکی حسین منزوی در دست چاپ
نمونه اشعار
آرامگاه حسین منزوی واقع در گورستان پایین شهر زنجان
خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود ... و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود
پلنگ من - دل مغرورم - پرید و پنجه به خالی زد که عشق - ماه بلند من - ورای دست رسیدن بود
گل شکفته! خداحافظ اگر چه لحظهٔ دیدارت شروع وسوسهای در من به نام دیدن و چیدن بود
من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری که هر دو باورمان زآغاز به یکدگر نرسیدن بود
اگر چه هیچ گل مرده دوباره زنده نشد اما بهار در گل شیپوری مدام گرم دمیدن بود
شراب خواستم و عمرم شرنگ ریخت به کام من فریبکار دغلپیشه بهانهاش نشنیدن بود
چه سرنوشت غمانگیزی که کرم کوچک ابریشم تمام عمر قفس میبافت ولی به فکر پریدن بود
از شعرهای آزاد و سپید
هربار
من
تو را
برای شعر
برنمی گزینم،
شعر
مرا
برای تو
برگزیده است.
در هشیاری به سراغت نمیآیم؛
هر بار
از سوزش انگشتانم درمی یابم
که باز
نام تو را مینوشتهام.
پانویس
پرش به بالا ↑ محمدرضا رهبریان. «نگاهی به فعالیتهای رادیویی و مطبوعاتی حسین منزوی». کتاب ماه ادبیات، دی ۱۳۹۲.
پرش به بالا ↑ جاوید قربانی. «نگاهی به زندگی حسین منزوی». مجله حافظ، دی و بهمن ۱۳۸۶.
پرش به بالا ↑ «مرگ به انزوای «حسین منزوی» پایان داد». جامجم، ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳. بازبینیشده در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴.
منابع
از ترانه و تندر شناختنامهٔ حسین منزوی
غزل، شعر است نه قالب مریم جعفری آذرمانی
سیاهپوش، افشین. «حسین منزوی». نشریه الکترونیکی ادبی عروض. بازبینیشده در ۱۰ مهر ۸۶.
+++++++++
استاد سلیمانی گرانقدر صفای قلبتان زنده به مهر و انسانیت باشید ممنونم که یاد این ادیب گرانقدر را زنده نمودید