يکشنبه ۴ آذر
|
دفاتر شعر سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)
آخرین اشعار ناب سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)
|
خنجر بی وفایی ، رسم همه دوستیاست درد و غم جدایی ، سهم دل عاشقاست رفتن و دل سوزوندن ، کار دل آدماست دل کندن و نموندن ، حقیقتی توُ رویاست شبهای سرد و خلوت ، در گیرودار فرداست نشستن توی غربت ، بهای عشق قلبهاست گریه های شبونه ، همدم قلب تنهاست اشکای بی بهونه ، مرهم زخم دلهاست غربت و بی پناهی ، سزای قلب پاکه بی کسی و تنهایی ، حاصل عشق نابه شکستن غرورت ، واسه همه آسونه چشم دل حیرونت ، پاییزی و خزونه
توُ غربت عاشقی ، غریبونه شکستم از خلوت شاعری ، از این زمونه خستم قلب شکستۀ من ، حیرون و بی قراره چشمای خستۀ من ، بارون غم می باره نگاه سرد بارون ، هوای مرگو داره این دل درب و داغون ، غم تگرگو داره عمرم توُ تابوت خون ، مونده روُ دوش مجنون روحم توُ قبر پُرخون ، قلب زمین پریشون ندای قلب تنها ، از آزادی خبر داد زد از پسِ صداها ، تا به رهایی فریاد پرواز به آسمونها ، به آرزویی دیرین جدا از غم دنیا ، به سوی غمی شیرین رهایی از غصه ها ، همسو با آرزوها پر میزنه از اینجا ، به آنسوی فرداها به عشق مرگی زیبا ، دل میکنه از دنیا میره به سمت ابرا ، میرسه پیش خدا
S_H.H جمعه 16 مهر 1389 ه.ش ساعت 2:28 صبح
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.