سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        مسیر آرزو

        شعری از

        نیره ناصری نسب

        از دفتر تنهایی نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۰۱ شماره ثبت ۴۵۲۵۳
          بازدید : ۶۷۳   |    نظرات : ۱۷۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر نیره ناصری نسب

        ای خوش آن روزی که با تو مهربانی کاشتم
        در میان جمع یاران آشنایی داشتم
         
        هرگز از روز جدایی ها نبود افکار من
        کلبه هایی با تبسم در وجودت ساختم
         
        نور مهتابت درون حوض چشمانم فتاد
        عکسی از رخسار تو در آینه برداشتم
         
        همچو پروانه بسوزد بالهایم دور شمع
        در میان شعله هایت شاخه گُل انداختم
         
        چشم در راهت نهادم تا مسیر آرزو
        همچو اسبی دشت ها را بی بهانه تاختم
         
        روزها شعر و غزل ها بود در دفتر ولی
        امشبی را بی حضورت فاتحانه باختم
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)(مدیر)

        ،

        سیده لاله رحیم زاده (آلاله سرخ)

        ،

        آرمین اسدزاد (الف)

        ،

        امیر جلالی( ا م دی )(مدیر)

        ،

        صابرخوشبین صفت

        ،

        صفیه پاپی(مدیر)

        ،

        بابک فغفوری

        ،

        نیره ناصری

        ،

        علیرضا کاشی پور محمدی

        ،

        علیرضا محدثی

        ،

        علی غلامی(مدیر)

        ،

        محسن زندی

        ،

        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)

        ،

        محمد علی سلیمانی مقدم

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)(مدیر)

        ،

        وحید کاظمی

        ،

        سمیرا شریفی (آسمان)

        ،

        جعفر جمشیدیان تهرانی

        ،

        مجنون ملایری

        ،

        زهرا ضیایی(روح الغزل)

        ،

        علی حکم آبادی

        ،

        منصور شاهنگیان

        ،

        مدیر ویراستاری

        ،

        يدالله عوضپور آصف(مدیر)

        ،

        حسام الدین مهرابی

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        ادرینا(سمانه هروی)

        ،

        فاطمه توکلی

        ،

        حسين زرتاب

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        حسین زارع(مختار)

        ،

        حسین زاده

        ،

        علیرضاجعفری

        ،

        حجت سلطانیان سلطان

        ،

        محسن ملک زاده(رهگذر)

        ،

        محمودرضا رافعی (رافع)

        ،

        علی اکبر مجدراد

        ،

        سامی فرهادی

        ،

        محمود انصاری

        ،

        احسان معمارباشی

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ ۱۶:۱۹
        تبی سخت
        خواب های مرا،
        به زبانی عطش آلوده
        هذیان میکرد!
        هضم و فهم آن ـــ
        پیچیده نبود
        هر چه در خواب می دیدم
        رخ زیبای تو معنا میکرد . بداهه
        پ.ن
        قافیه را ،همینجا باید بست نگاهت کافیست.

        درود ها بر معلم فرزانه و بسیار بزرگوار سر کار خانم ناصری گرانقدر مرحبا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۱۰
        چشم در راهت نهادم تا مسیر آرزو


        همچو اسبی دشت ها را بی بهانه تاختم
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود خواهری عزیزممممم خندانک خندانک
        بسیارزیبا ودلنشین بود
        ماناباشی نازنینم خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۷:۰۹
        همچو پروانه بسوزد بالهایم دور شمع


        در میان شعله هایت شاخه گُل انداختم............................

        سلام بر استاد زیبا نگارم...................... خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۰۳
        درود بانو
        غزلی ناب و زیباست خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۴۳
        در میان شعله هایت شاخه گُل انداختم
        .......
        همه دست گل به اب میدهند و بانو و استادم ناصری دسته گل را دادند اتش.
        زیبا زیبا زیبا
        چشم در راهت نهادم تا مسیر آرزو
        ممنون از شعر زیبایی که سرودید و صبر را در عاشقی به تصویر کشاندید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۷:۰۳
        روزها شعر و غزل ها بود در دفتر ولی
        امشبی را بی حضورت فاتحانه باختم!

        خواندنی شروع شد و باختنی به انتها رسید...
        من که دل باختم به ابیات شما خندانک خندانک

        راستی سلام و عرض ادب به بانوی عزیزم خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۷:۴۹
        بازی دل را همیشه عقل بر هم می زند . کاشانه ای که دل خشت به خشت می سازد ، عقل با تیشه خشک و سخت دلیل فرو می ریزد.
        معشوق تنها خطایی که کرد و بزرگترین خطایش هم بود این بود که کار دلش را با عقل محاسبه کرده بود و در ابتدای اثر به آن اعتراف کرده...
        \" هرگز از روز جدایی ها نبود افکار من \"
        و همین خطا باعث از دست رفتن تمام بافته های دلش شد.
        خاننم نناصری شاعر احساس ها ، این اثر از آنجا که اعترافی صادقانه و بی پروا بود و حزن درونش را کتمان می کرد بسیار دلنشین بود و بغض آور...
        بهره بردم و بسیار لذت بردم نیز... درود بر شما خندانک
        صابرخوشبین صفت
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۰۰
        سلام به بانو ناصری
        زیباست ولی قافیه ها هماهنگ نیستند.
        کاشتم
        باختم
        زنده باشید خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۵۳
        ............... خندانک خندانک خندانک .......................
        درود بانو ناصری عزیزم خندانک
        زیباااا سرودید خندانک خندانک خندانک خندانک
        از تحلیل زیباااای استاد جلالی نیز بهره بردم خندانک خندانک
        در اوج دیدنتان را می خواهم خندانک خندانک خندانک
        ............... خندانک خندانک خندانک .............................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

        پادشاهی میخواست نخست وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند. آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت: «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد، تا زمانی که آن جدول را حل نکنید نخواهید توانست قفل را باز کنید. اگر بتوانید مسئله را حل کنید میتوانید در را باز کنید و بیرون بیایید»پادشاه بیرون رفت و در را بست. سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به کار کردند. اعدادی روی قفل نوشته شده بود، آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد، شروع به کار کردند. نفر چهارم فقط در گوشه‌ای نشسته بود. آن سه نفر فکر کردند که او دیوانه است. او با چشمان بسته در گوشه‌ای نشسته بود و کاری نمی‌کرد.
        پس از مدتی او برخاست، به طرف در رفت، در را هل داد، باز شد و بیرون رفت! و آن سه تن پیوسته مشغول کار بودند. آنان حتی ندیدند که چه اتفاقی افتاد! که نفر چهارم از اتاق بیرون رفته.
        وقتی پادشاه با این شخص به اتاق بازگشت، گفت: «کار را بس کنید. آزمون پایان یافته. من نخست وزیرم را انتخاب کردم». آنان نتوانستند باور کنند و پرسیدند: «چه اتفاقی افتاد؟ او کاری نمی‌کرد، او فقط در گوشه‌ای نشسته بود. او چگونه توانست مسئله را حل کند؟»
        مرد گفت:
        «مسئله‌ای در کار نبود. من فقط نشستم و نخستین سؤال و نکته اساسی این بود که آیا قفل بسته شده بود یا نه؟ لحظه‌ای که این احساس را کردم فقط در سکوت مراقبه کردم. کاملأ ساکت شدم و به خودم گفتم که از کجا شروع کنم؟ نخستین چیزی که هر انسان هوشمندی خواهد پرسید این است که آیا واقعأ مسأله‌ای وجود دارد، چگونه می‌توان آن را حل کرد؟ اگر سعی کنی آن را حل کنی تا بی نهایت به عقب پرت خواهی شد و هرگز نجات نخواهی یافت. پس من فقط رفتم که ببینم آیا در، واقعأ قفل است یا نه و دیدم قفل باز است»
        پادشاه گفت: «آری، راز در همین بود. در قفل نبود. قفل باز بود. من منتظر بودم که یکی از شما پرسش واقعی را بپرسد و شما شروع به حل آن کردید؛ در همین جا نکته را از دست دادید. اگر تمام عمرتان هم روی آن کار می‌کردید نمی توانستید آن را حل کنید. این مرد، می‌داند که چگونه در یک موقعیت هشیار باشد. پرسش درست را او مطرح کرد»
        بابک فغفوری (پور)
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۳۳
        خندانک خندانک خندانک
        نور مهتابت درون حوض چشمانم فتاد


        عکسی از رخسار تو در آینه برداشتم
        خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۳۲
        سلام و درود
        بسیار زیبا سروده اید
        آفرین خندانک خندانک خندانک
        علیرضا محدثی
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۶:۰۵
        بسیار زیبا و دل انگیز خندانک خندانک خندانک
        علی غلامی
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۱۷:۱۱
        سلام و درود خدمت شما سرکار خانوم استاد ناصری
        انگار خودم شعر را گفته بودم و در هر مصراع براحتی ارتباط.....
        تمام شعر را گرچه به ظاهر شکوه هستند ...اما این مصراع آخر همه چیز را برعکس می کند ....به قول استاد اخوان
        به دیدارم بیا هر شب
        در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند
        دلم تنگ است
        ......

        روزها شعر و غزل ها بود در دفتر ولی
        امشبی را بی حضورت فاتحانه باختم خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محسن زندی
        جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ ۰۲:۳۹
        ای خوش آن روزی که با تو مهربانی کاشتم


        در میان جمع یاران آشنایی داشتم





        هرگز از روز جدایی ها نبود افکار من


        کلبه هایی با تبسم در وجودت ساختم

        بهترازاین نمی شد واقعن به نظرمن این غزل یک شاهکارعالیست ازیک استادشاهکار.
        موفق وپیروزباشید همکارگلم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۵۱
        سرکارخانم ناصری، بانوی گرامی، سلام علیکم.
        .......................................................................
        نورِ مهتابت،میانِ حوضِ چشمانم فتاد
        عکسی ازرُخسارِ تو، درآینه انداختم.........
        .....................................................................
        احسنت برشما واین احساسِ دیگرگون............
        بسیار زیبا ساخته وپرداخته شده این غزل.........(ببخشید) البته اگرغزل ،نامِ درستی برای آن باشد.......
        محتوا،بی شک به نوعی غزل است امّا......
        سرکارخانم ،شما که........... بهترمیدانید:کاشت.....،داشت.....انداخت....تاخت....وباخت ،نمی توانند باهم قافیه باشند..............غزل مثنوی (شاید ).............ولی(بازهم باشک).
        تجسّمِ نورِ مهتاب (عکسِ یار)........ درحوضِ چشمان بسیار زیباست ودیدن آن با آینه (چشم .)وعکس انداختن.....واقعاً زیباترش نموده.......ترکیبِ چشم نوازیست .
        تشبیهِ بالهای پروانه به گل......وسوختنش را،.......به انداختنِ آن درمیانِ اتش......
        و(امشبی رابی حضورت،فاتحانه باختم..) ...........این مصرع ها ،ترکیبات وتشبیهاتی هستند بسیار بدیع............
        دستمریزاد........ولی دربیتِ اوّل...........(باهرچه اصرار).نمی توان بینِ دومصرع، ارتباطی برقرارکرد.....(هرچند که درغزل،حتّی دومصرعِ یک بیت هم می توانند ،مستقّل عمل کنند)........ولی بازهم......
        (هرگز ازروزِ جدایی ها نبود افکارِ من................) به شکلِ دیگرهم می توان آن رابیان کرد که زیباترازین باشد..............
        (مثلا، ببخشید).........(بینِ ما، هرگز نمی بود ازجُدایی ها سخن.........)
        ویا(روزها شعروغزل{می بود} دردفتر،ولی..........)
        باتمامِ انچه که (باپوزش) عرض کردم خدمتتان.........
        خواندنش، لذّتی داردکه ،دلِ عاشق را،جلا می دهد..........
        موفق باشید انشاءا............
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ ۰۴:۳۳
        خندانک خندانک خندانک
        درود بر بانو ناصری گرامی
        بسیار عالی
        خیلی روان بود و دلچسب
        بهتون تبریک میگم معلم مهربان برای خلق این اثر فاخر
        خندانک خندانک خندانک
        جعفر جمشیدیان تهرانی
        شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ ۰۷:۲۸
        درود و افرین
        خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۰۳
        باسلام بانو عالی وآموزنده موفق باشید
        زهرا ضیایی(روح الغزل)
        شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۴۰
        سلام وعرض ارادت خدمت خواهر خوبم مهربانو نیره ی عزیزم
        سروده ی زیبا ودلنشینی است
        لذت بردم
        احسنت
        خندانک خندانک
        منصور شاهنگیان
        شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۲۹
        با درودی صمیمانه

        خندانک خندانک خندانک
        یدالله عوضپور    آصف
        شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ ۱۲:۳۳
        درود بر نجم نیّر
        نوشیدم از صهبای پربار افکارتان
        آفرین برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسام الدین مهرابی
        شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳:۰۶
        احسنت خواهر گرامی
        مـثل همیشه زیبا و دلنشین
        و سرشار از احساس سرودید
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ ۱۶:۳۰
        درود گرامی
        بسیارزیباست

        خندانک خندانک خندانک
        سمانه هروی
        شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ ۱۷:۲۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بانو ناصری عزیزم لذت بردم از صفحه و شعرتان و اموختم
        خندانک
        حسين زرتاب
        شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۰۰
        نور مهتابت ميان حوض چشمانم فتاد

        سلام و سپاس دوست گرانقدر

        باشيد و بسراييد به صلح و دوستى
        رودونا کیارنگ  (فاطمه توکلی)
        شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۰۳
        سلام و درود بانو ناصری عزیزم خندانک
        نور مهتابت درون حوض چشمانم فتاد
        عکسی از رخسار تو در آینه برداشتم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        پرتویی از ماهِ کلامت به روشنای برکه ی خیس نگاهم پاشید و دلم لرزید به همین سادگی بانو خندانک خندانک خندانک
        ترنم دل انگیز واژگان تان در خنیای آسمانی شعر چون هیاهوی فرشتگان در پرنیان ابرها شورانگیز است خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما بسیار زیبا بر دلم نشست خندانک خندانک خندانک
        ✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’
        ما موجودات خاكي نيستيم كه به بهشت مي رويم. ما موجودات بهشتي هستيم كه از خاك سر بر آورده ايم. الهی قمشه ای
        ✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’
        همیشه باشید و بسرایید
        خندانک خندانک خندانک
        نجمه طوسی (تینا)
        شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۱۴
        سلام بر خواهر و همکار عزیزم
        غزل زیبا و با احساسی را از شما خواندم .
        نکاتی را جناب آقای شیخی فرمودند .
        شاد باشی و بسرایی به مهر
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زهرا حسین زاده
        يکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۴۵
        او نمیخواهد ببیند ، بی حجابی مرا
        لاک قرمز ،لاک زرد و لاک آبی مرا
        پوششی کز بی حجابی رفته بالاتر ولی
        میدهد سوغات خشم و پر عتابی مرا
        می نمودم دیگران مجذوب زیبایی خویش
        تا که مسمومش نمود این بحر آبی مرا
        در نمازم گفته تا با پوشش چادر روم
        تا که درمانم کند این دل خرابی مرا
        او پسندیده مرا اینگونه بیند در نماز
        بهر نا محرم بدید این پیچ و تابی مرا
        آیه ها بشنیدم و راحت کذشتم از همه
        بر حذر میداشت رنج و پر عذابی مرا
        علیرضاجعفری
        يکشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۴۹
        خندانک خندانک درود خیلی زیبابود
        محسن ملک زاده(رهگذر)
        دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۰۹
        درود و احسنت خندانک
        محمودرضا رافعی (رافع)
        دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ ۱۷:۱۸
        نای و نی ندارم تا زیبایی در شعرت را هوار کنم خندانک
        علی اکبر مجدراد
        يکشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۴:۵۶
        خندانک خندانک
        فرهاد سامی
        سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴ ۱۴:۵۹
        درود استاد زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        محمود انصاری
        دوشنبه ۲ فروردين ۱۳۹۵ ۱۰:۴۷
        خندانک خندانک
        زیبا. بود..... عیدتان مبارک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2