سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        درس گرفتن

        شعری از

        فریبا مُطاعی

        از دفتر خوان ِ دل (2) نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۴ ۱۰:۲۴ شماره ثبت ۴۵۱۹۸
          بازدید : ۴۵۸   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فریبا مُطاعی
        آخرین اشعار ناب فریبا مُطاعی

        سرما نفس های آخرش را اصول می دهد!!!
        یک اصل، قبول رحمت ِ بهاری
        دیگری، تکذیب ِ ماندگاری
        و...، قبول زحمت برای آینده، در صف ِ تکراری!!!!
        ***

        درس گرفتن
        تنها اشتیاق َش
        افسوس
        معلم در تاریکی درخشید
        افسوس
        از بس نور نبود
        مژگان ِ بلندش خیسید
        افسوس
        سیال صامت
        درس می گرفت!
        ولی با زندگی، جور نبود

        عجبا
        نسل ِ بلورین ِ شکننده
        چه روشن، بی خش
        فازغ از تاریکی شدند
        ***
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۷:۱۰
        درود بانو
        بسیار زیبا و موثر
        جالب و پر معنی خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۰۴:۳۱
        خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما مهربان خواهرم
        پایدار باشی زیبا نویس
        خندانک خندانک خندانک
        حوریه (دلشید) اسماعیل تبار
        چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۳۰
        درودها بانو فریبای عزیزم.. خندانک
        محتوایی عمیق و ملموس..
        بیان تان خاص و دلنشین ست..
        زنده باد..
        خندانک خندانک
        خندانک
        رودونا کیارنگ  (فاطمه توکلی)
        چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۷:۰۰
        سلام و درود بانو مطاعی عزیزم خندانک
        نسل بلورین را بسیار زیبا به تصویر کشیدید خندانک خندانک خندانک
        بسیار زیبا به دلم نشست خندانک خندانک خندانک
        •~*♥*~•° ♡♡♡ ♡♡♡ •~*♥*~•° •~*♥*~•° ♡♡♡ ♡♡♡ •~*♥*~•°
        اگر می گویند ذکر کنید ، منظور این نیست که یک تسبیح دستمون بگیریم و بگوییم: یا الله ، یا رحمان ، یا رحیم و ... ،اسم ببریم! اینها ذکر نیست. ذکر اینست که او در کل زندگی ما حضور داشته باشه. اگر یک اسم خدا جمیل است، پس باید در معماریمان باشد، توی رفتارهایمان باشد، تو لباسمون باشد تو ظاهر و باطنمون باید باشد، تو صحبت کردنمون باید باشد. کو جمیل!؟ که تو می گویی من ذاکرم! هر کس ذاکر نباشد به اسماء الله زندگیش سخت ، معیشتش تنگ می شود . الهی قمشه ای
        •~*♥*~•° ♡♡♡ ♡♡♡ •~*♥*~•° •~*♥*~•° ♡♡♡ ♡♡♡ •~*♥*~•°
        همیشه باشید و بسرایید
        خندانک خندانک خندانک
        سمانه هروی
        چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۲۰:۳۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۴۲
        زیبا بود
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۱۲
        خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        شرابی پر است از صواب سرودی گوارا و ناب ااا مرامت همه حُسن خُلق و پاداش تو صد ثواب
        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7