سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      به باغ ما منزلت ندارد شجر که بی درد سر شکوفاست

      شعری از

      ابراهیم حاج محمدی

      از دفتر عاشقانه ها و عارفانه ها نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۱:۳۷ شماره ثبت ۴۴۸۹۴
        بازدید : ۴۱۷   |    نظرات : ۲۹

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر ابراهیم حاج محمدی

      درالتهـــابم که از دوچشمــت یک اعتنا شعله ور شکوفاست
      پر اشتها شعله ور منــم، من، لبت مگر از شکر شکوفاست

      گسسته پیوستـــه از خـودم تا نگاهــت آکنـــده از وقار است
      به دل نشیـــند چو مهرت آری، خیالم از شعر تر شکوفاست

      به عشـــوه وقتـــی که می خرامی رقم خورَد سرنوشت عالم
      قدر فقـــط در قضـــا هویـــدا، قضـــا فقط در قدر شکوفاست

      رقـــم بزن با کرشــمه پـــردازی ات چنان سرنوشـــت ما را
      که هر که دید این رقم زدن را ببیـــند ارزنده فر شکـوفاست

      کرشمـه ات منحصر بفرد است و عشوه ات ناب و گلشن آرا
      به گلشن از یمن مقدمت فر نه کم که بل بی شمر شکوفاست

      نخواهـــم آسیمـــه سر تر از این که در فراقـــت گدازه هستم
      مگر نه در صُقع طینتـــم از ازل ، شرر در شرر شکوفاست

      اسیرمت چـــون خطـر ســتیزی نزیبد از من که هاج و واجم
      بویژه وقتـــی که می خرامـــی، شکفتنم در خطر شکوفاست

      سیاق شنگـــیدنـــت که با گُـــل، تحـــسّر افزای بلبلان است
      چمــن بوجد آورد چـــرا؟چـــون شعـــف ازاین شور و‌شر شکوفاست

      هوائـــی ام کرده انتـــظاری کـــه دارم از مشــی مهرورزیت
      کشیده از سینـــه پر دلم چـــون ، فقـــط در این عرصه پر شکوفاست

      بیا که از فرط عشـــق رویــت شدم جنون را به جان خریدار
      به عشق اگر طــی نمی شود پـــس ، چه عمرانسان هدر شکوفاست

      ستــم کشیــدم همــاره دم  بــر نخــواهــم آورد  و خاکســارم
      به باغ ما منـزلت ندارد، شـــجر کــه بی درد سر شکوفاست

      چـو طلعتـــت بر تمـــام گیتی، فــرح نبخشیــده کــس ، بیا تا
      برقصد از فرط شورمســتی«قمر» که در جوزهر شکوفاست
      ۶
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      احمدی زاده(ملحق)
      شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۲۲:۱۵
      ممنونمم استاد گرانقدر پاینده به مهر باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳:۴۷
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      درود استادبزرگوارم
      بسیارزیبا قلم زدید خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۲۰
      درود گرامی
      غزلی ناب و زیباست خندانک خندانک خندانک
      محمد علی سلیمانی مقدم
      شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۴:۵۰
      بیا که از فرط عشـــق رویــت شدم جنون را به جان خریدار
      به عشق اگر طــی نمی شود پـــس ، چه عمرانسان هدر شکوفاست

      درود بر شما
      زیبا بود
      آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
      شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۰۶
      خندانک خندانک خندانک
      حوریه (دلشید) اسماعیل تبار
      شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۰۸
      درود بزرگوار.. خندانک
      زنده باد..
      خندانک خندانک
      خندانک
      امیر جلالی( ا م دی )
      شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۱۶
      گسسته پیوستـــه از خـودم تا نگاهــت آکنـــده از وقار است
      به دل نشیـــند چو مهرت آری، خیالم از شعر تر شکوفاست
      استاد عزیز جناب حاج محمدی ، حسی که از خواندن اثر بسیار زیبا و ارزشمند شما به من دست داد دقیقا حالتی بود که آدمی برق طلا را در چشمهایش حس کند ودست بکشد روی حریر...
      بسیار زیبا و با قامتی ایستاده و محکم... زیبا بود و بسیار بهره بردم و آموختم نیز... درود بر شما خندانک
      وحید کاظمی
      شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۲۸
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      درود بر شما استاد گرامی
      بسیار عالی
      پاینده و برقرار باشید
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      صفیه پاپی
      شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۴۳
      .................. خندانک خندانک خندانک ......................
      بسیااار زیبااا بود استاد خندانک خندانک خندانک
      هزاراااان درود خندانک خندانک
      ....................... خندانک خندانک خندانک ........................
      هدیه به اهالی خوب شعرناب:
      شهسواری‎ ‎به دوستش گفت: بیا به کوهی که خدا آنجا زندگی می کند برویم.میخواهم ثابت کنم که‎ ‎اوفقط بلد است به ما دستور بدهد، ‏وهیچ کاری برای خلاص کردن ما از زیر بار مشقات نمی‎ ‎کند‎.
      دیگری گفت: موافقم .اما من برای ثابت کردن ایمانم می آیم‎ .
      وقتی به قله‎ ‎رسیدند ،شب شده بود. در تاریکی صدایی شنیدند:سنگهای اطرافتان را بار اسبانتان کنید‎ ‎وآنها را پایین ببرید‎
      شهسوار اولی گفت:می بینی؟ بعداز چنین صعودی، از ما می خواهد‎ ‎که بار سنگین تری را حمل کنیم. محال است که اطاعت کنم‎ !
      دیگری به دستور عمل کرد‎. ‎وقتی به دامنه کوه رسید،هنگام طلوع بود و انوار خورشید، سنگهایی را که شهسوار مومن‎ ‎با خود آورده ‏بود،روشن کرد. آنها خالص ترین الماس ها بودند‎…
      بزرگی می گفت:
      ‎تصمیمات خدا مرموزند،اما همواره به نفع ما هستند‎.‎
      مجتبی شفیعی (شاهرخ)
      شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳:۵۹
      سلام
      دستمریزاد و خسته نباشید
      چه سخت بود سرودنش استاد خندانک خندانک خندانک خندانک
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۱۹:۳۷
      خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0