پنجشنبه ۸ آذر
|
دفاتر شعر محمد علی سلیمانی مقدم
آخرین اشعار ناب محمد علی سلیمانی مقدم
|
زلفِ خود را اينچنين بر شانه مي ريزي چرا
اينهمه ناز و ادا جانانه مي ريزي چرا
با رخِ زيباتر از گلبرگِ ياس ونسترن
رونقِ بازارِ هر گلخانه مي ريزي چرا
گر كه با ماميل ياري در دلِ سنگِ تو نيست
شوكرانِ عشق در پيمانه مي ريزي چرا
باز در جامِ وجودم با همه افسونگري
از شرابِ چشمِ خود مستانه مي ريزي چرا
اين دلِ بي طاقتم هر دم به شوقِ بوسه اي
با نگاهي دزدكي، دزدانه مي ريزي چرا
آبرويم را ميانِ دشمنان با دلبري
اين چنين با شيوه ي رندانه مي ريزي چرا
بهر مرغِ غافلِ دل باز با صد مكر و فن
با لب و خالِ سياهت دانه مي ريزي چرا
خونِ ما را مثلِ صيدي ساده و بي دست و پا
مثلِ يك صياد و بي رحمانه مي ريزي چرا
با رخِ رخشان و زيبايت كه باشد رشكِ شمع
آتشي در خانه ي پروانه مي ريزي چرا
خانه ي قلبم ز بي مهريِ تو گشته خراب
بر سرم آوارِ اين ويرانه مي ريزي چرا
سليماني مقدم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.