جمعه ۲ آذر
بید مجنون همچنان خواهد رقصید شعری از مهدی زاهدی (م مهرپرور)
از دفتر رهاورد نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۵۹ شماره ثبت ۴۴۳۵۳
بازدید : ۴۲۸ | نظرات : ۲۱
|
دفاتر شعر مهدی زاهدی (م مهرپرور)
آخرین اشعار ناب مهدی زاهدی (م مهرپرور)
|
آه از این شب
این شب زمستان
چه آرام سپری می شود
از اینجا
فقط ساختمان های بلند و سفید
روبه رویم را می توانم ببینم
که همچو دری جلوی دید را گرفته اند
بوی کیک همسایه بالایی دارد می آید
فکر کنم کیکی با طعم پرتقال
شاید هم شکلات
و بازهم
سوز باد قلب پنجره ها را می شکند
پدرم طبق معمول
دارد با تلویزیون گرگم به هوا بازی می کند
تلویزیون پاین
پدر بالا
و پدر پایبن
و تلویزیون بالا
مادر مشغول خبرنگاری با خاله
و برادرم که در ژرفای ریاضی غرق شده
و اما من
من در این آشوب سرمای زمستان
نگاهم به درخت رقصان بید همسایه کناری است
آه که چه رقاص خوبیست ...
باز بو می آید
بوی مرگ مغز مرد سر کوچه
فکر کنم یک سالی هست که مغزش را نشسته
کم کم زمین دارد پیر می شود
قطرات منجمد سفید را می بینم
خدایا لحظه ای درنگ کن
گربه سر پناه ندارد
گنجشک خانه اش را باد برده
فکر نکنم تا صبح دوام آورد...
آه که امشب چه شبیست
جای شما اینجا خالیست
امشب
پرواز و تیر یکی می شوند
زمین یک شبه صدسال پیر می شود
کیک همسایه خورده می شود
تلویزیون روشن می شود
کسی به نجات برادر غرق شده ام می رود
ولی بید مجنون
بید مجنون همچنان خواهد رقصید
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بوی کیک-خواسته های مادی شاعر اما گرچه ظاهرا آسان ولی براحتی بدست نمی آید وبه بوی آن دلخوش باید بود...
بوی مرگ مغز مرد همسایه-درجازدن واصرار در گذشته بدون نگاه برنده به امروز وآینده درحال تحول وعدم تغییر چنین افکاری که عمری خوکرده صاحبش باآن...ووووووعالی بود واین برداشت اجمالی بنده بود از نماد وسنبل های شعرتان مهدی عزیز ...البته برای تمام بندهای شعرت باز هم حرف دارم ..اما وقت کم...موفق باشی پسرخوب ودانا