مصرع چشمانت

خیر مقدم عرض می نمایم به شعرناب خوش امدید مقدمتان گلباران

به جمع ماخوش امدید
حضرت عشق سرایید چه فاخر غزلی

شاه بیت غزلش مصرع چشمانش بود

به شعر ناب خوش آمدید

به شعرناب خوش آمدید.

سپاس

.................. ...................
درود همشعر خوبم
به شعر ناب خوش آمدید
..................... ...........................

هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

مرد فقیرى بود که همسرش از شیر گاوشان کره درست می کرد و او آنرا به تنها بقالى روستا مى فروخت. آن زن روستایی کره ها را به صورت قالب های گرد یک کیلویى در می آورد و همسرش در ازای فروش آنها، مایحتاج خانه را از همان بقالی مى خرید.
روزى مرد بقال به وزن کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، دید که اندازه همه کره ها ۹۰۰ گرم است.
بقال به شدت عصبانى شد و روز بعد به او گفت: «دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره ها را به عنوان یک کیلویی به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است.»
مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت:
«راستش ما ترازویی نداریم که کره ها را وزن کنیم. ولی یک کیلو شکر قبلا از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار دادیم!!!.»

بر این محفل ناب خوش آمدید

درود بر شما جناب نبی .دستمریزاد

سپاس از بزرگواران

به جمع دوستان ناب خوش امدید

حضرت عشق سرایید چه فاخر غزلی

شاه بیت غزل دو مصرع چشمهایت بود....