دوشنبه ۳ دی
دوش درس هنر دلبر ما بود ولي شعری از رضا محمدی (شب افروز)
از دفتر ناز نگاه نوع شعر
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۰ ۰۸:۳۷ شماره ثبت ۴۴۲۱
بازدید : ۱۰۶۵ | نظرات : ۲۱
|
دفاتر شعر رضا محمدی (شب افروز)
آخرین اشعار ناب رضا محمدی (شب افروز)
|
دوش درس هنر دلبر ما بود ولي زاهدي گفت به من از تو خطا بود ولي كار ما را نتوان گفت به بيهوده شدن آري آري كه نگاهي به خدا بود ولي اهل عرفان به هنر مندي ما غبطه خورد چالب اين جاست كه عرفان چو گدا بود ولي هركسي حرف خودش ميزد و مي گفت بلي هر سخن واضح و بي شرم و حيا بود ولي دل من مست هنر مندي جام لب او به خدا شهد لبش همچو دوا بود ولي ذكر و تسبيح و نماز و هنر زهد و ريا در نگاه همه بي قدر و بها بود ولي چه مسلمان؟ چه مسيحي ؟ چه كليمي؟ چه كسي؟ عارف آنجا چو من بي سر و پا بود ولي اشك مي گفت سخن ها ز دل دلشده اي هرسخن جاي خودش همچو دعا بود ولي اين ولي گفت من هست جواب دل تو مي توان گفت كه اين بانگ ندا بود ولي ---------------------------- شب افروز 13/5/90
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.