سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        گم کرده ام

        شعری از

        نیره ناصری نسب

        از دفتر تنهایی نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۳۳ شماره ثبت ۴۴۱۸۳
          بازدید : ۱۰۳۱   |    نظرات : ۲۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر نیره ناصری نسب

        من چراغِ راه را گم کرده ام
        خنده های ماه را گم کرده ام
         
        سایه یِ تاریک من در سرنوشت
        حسرت یک آه را گم کرده ام
         
        لرزه افتاده دلم در لحظه ها
        گاهی از بی گاه را گم کرده ام
         
        بازی شطرنج بود این زندگی
        سرزمینِ شاه را گم کرده ام
         
        شاید این تاجی که بر بختم نشست
        هم مقام و جاه را گم کرده ام
         
        در درون چاه غم فریاد بود
        ناگهان این چاه را گم کرده ام
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۵ شاعر این شعر را خوانده اند

        زهرا ضیایی

        ،

        سیده لاله رحیم زاده(آلاله سرخ)

        ،

        پرستو پورقربان (آنه)

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        نیره ناصری

        ،

        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)

        ،

        صفیه پاپی

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        آرمین اسدزاد (الف)

        ،

        امیر جلالی( ا م دی )

        ،

        علیرضا کاشی پور محمدی

        ،

        مهدی صادقی مود

        ،

        فرهاد مهرابی

        ،

        محسن ملک زاده(رهگذر)

        ،

        زهرا منصوری

        ،

        یونسی(یونس)

        ،

        حسام الدین مهرابی

        ،

        مجنون ملایری

        ،

        يدالله عوضپور آصف

        ،

        ایمان نوش آذری

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)

        ،

        جعفر جمشیدیان تهرانی

        ،

        منصور شاهنگیان

        ،

        کریم لقمانی سروستانی

        ،

        محسن زندی

        ،

        مسيحا

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        علی غلامی

        ،

        خداداد آدينه (آدينه)

        ،

        بابک فغفوری

        ،

        امید مرادی

        ،

        غلامعباس ریاحی(آریا)

        ،

        قانع دستجردی

        ،

        وحید کاظمی

        ،

        اسفندیار گلزار

        ،

        صابرخوشبین صفت

        ،

        مسعود احمدی

        ،

        حسين زرتاب

        ،

        دمحا ناییاضر

        ،

        موسی عباسی مقدم

        ،

        (کمیل)چناری

        ،

        محمود انصاری

        ،

        احسان معمارباشی

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۳۰
        معلم فرزانه و گرانقدر حضرت دوست سرکارخانم ناصری بزرگوار با نظر همه اساتید و گرانقدران در زیبایی اثرتان موافقم اما یکم بیشتر خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۸:۲۳
        من چراغِ راه را گم کرده ام


        خنده های ماه را گم کرده ام.................... خندانک

        سلام بر نازنین ادیب خواهر فرزانه ام ...الهی در بازی زندگی هماره پیروز میدان باشی خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۳۴
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        درود مهربانوی ادیبم
        زیبا قلم زدی نازنینم خندانک خندانک خندانک
        دوست دارممممممممممم هوارتااااااا خندانک
        خدا گمت نکنه وتوخدارو هیچگاه خواهری گلممممممممممم بقیه اش مهم نیست این نیز بگذرد خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۰۰
        چراغ آوردم از مهدي عاطف راد براي فروغ فرخزاد خندانک
        چراغ آوردم
        چراغ همدلي اي مهربان‌ترين همراه
        كه در كرانه‌ي تاريك رازهاي شبانه
        به سوي صبح‌دم سرنوشت در سفري
        در آرزوي رهايي
        و از نهايت اندوه خويش مي‌گذري
        به جست‌وجوي مسرت.
        چراغ آوردم
        چراغ شب‌شكن و ظلمت‌افكن الفت
        چراغ مهر و رفاقت
        كه بر فروزي‌اش اي يار با فروغ نگاه هميشه بيدارت
        و راه بگشايي
        به روشنايي شادي در اين شب اندوه
        و راه بنمايي
        به روشنايي اميد در سياهي يأس.
        چراغ آوردم
        چراغ داغ عطوفت در اين شب نفرت
        و در فروغ دل‌افروز آن نمايان است
        كه عشق رابطه‌اي‌ست
        ميان اشك و تبسم پر از سرود و سكوت
        ميان رنج و مسرت پر از طلوع و غروب
        كه از يقين صفابخش رنگ مي‌گيرد
        و در كدورت ترديد رنگ مي‌بازد
        وعشق عاطفه‌اي‌ست
        به رنگ روشن رؤيا
        كه پس زمينه‌ي آن رازهاي سبزابي‌ست
        و در صداقت آيينه‌وار آن پيداست
        مسير آن سفر دوردست در اعماق
        به سوي نقش و نگار پرندوار اميد
        در آن سوي خورشيد.
        چراغ آوردم
        چراغ داغ عطوفت در اين غروب عبوس
        و در فروغ دل‌افروز آن نمايان است
        كه عشق پنجره‌اي‌ست
        گشوده بر افق دوردست بيداري
        نشسته بر سر راه دراز هشياري
        كه بر سكوت شب مرگ چشم مي‌بندد
        و بر تولد باران در اين كوير سترون
        و بر شكفتن گل‌بانگ مي‌گشايد چشم
        پر از ترانه‌ي جاري شدن
        و عشق روزنه‌اي‌ست
        كه بر نگاه درون‌كاو مي‌گشايد راه
        و مي‌نماياند
        به چشم شب‌زدگان روشني فردا را
        پر از طليعه‌ي شادي
        و در عبور از آن
        پرنده راه به آفاق دور مي‌يابد
        و اوج مي‌گيرد
        به سوي دورترين ارتفاع آزادي.
        چراغ آوردم
        چراغ داغ عطوفت در اين سياهي سرد
        و در فروغ دل‌افروز آن نمايان است
        كه عشق حادثه‌اي‌ست
        روان به سوي ضرورت ز كوره‌راه تصادف
        كه مي‌دهد به هياهوي زندگي معنا
        و مي‌دهد به معماي زيستن پاسخ
        و خواب فرقت از او مي‌شود پر از رؤيا
        سوآل‌ها همه از او جواب مي‌گيرند
        سكوت‌ها همه از او سرود مي‌گردند
        ستاره‌ها همه از او فروغ مي‌يابند
        و عشق خاطره‌اي‌ست
        ز دوردست‌ترين لحظه‌هاي يكتايي
        پر از تلاطم احساس‌هاي موجاموج
        پر از هماوايي
        كه از نهفته‌ترين عمق روح مي‌جوشد
        و در كرانه‌ي پيوند مي‌شود جاري
        پر از ترانه‌ي همراهي.
        چراغ آوردم
        چراغ روشن اميد تا برافروزيش
        فراز راه شب‌آوارگان سرگشته
        فراز راه دل‌افسردگان سردرگم
        و راه بنمايي
        در اين شب دل‌گير
        در اين سياهي بن‌بست ره نوردان را.
        چراغ آوردم
        چراغ روشن انديشه‌هاي خودآگاه
        چراغ آوردم
        چراغ همدلي اي مهربان‌ترين همراه.
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۳۲
        درود بانو
        بسیار غمگین و زیباست خندانک خندانک خندانک
        زهرا ضیایی(روح الغزل)
        يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۸:۱۵
        به به. ....
        درووود بر خواهر عزيزم
        مانندهميشه زيباو پربار
        مطلع شعر عالي است.
        خندانک خندانک خندانک
        پرستو پورقربان (آنه)
        يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۱۷
        مهربانو ... درود خندانک

        بسیار روان و در عین حال دل چسب،ماندگار و زیبا سروده اید.

        حس و حال آشنایی به من دست داد ... شاید،مضمون این غزل و مانندهای آن،افکارِ مشترک اذهان اهل زمین است ....
        این سردرگمی ها،دلهره ها و گم شدن ها .... شاید هیچ کس با اینها غریبه نیست....



        سخت نگیریم،
        اینجا
        فقط زندگی است...!




        خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۲۰
        سرکارخانم ناصری، بانوی گرامی ، سلام علیکم.
        .........................................................................
        واقعاً باید تبریک گفت به شما......این سروده ی کلاسیک ،درمقایسه باقبلی.
        اصلاً قابلِ مقایسه نیستند.
        هم ازنظرِ وزن(که بسیارعالیست)وازاختیاراتِ شاعری هم به نحوِ احسن استفاده بُرده اید .وهم..........محتوا..........
        البته دربعضی مصارع مشکلاتی(که دوست ندارم اسمشان رامشکل بگذارم).وجوددارد.......
        مثلِ (سایه ی تاریکِ من درزندگی)
        .......(حسرتِ یک آه راگم کرده ام)
        .............................................................
        که هرکدام به تنهایی ،بسیار زیبا هستند ولی، ارتباطی بینشان نیست......
        ودرنهایت .....احسنت برشما بزرگوار...........
        ...............................................................
        بازیِ شطرنج بود این زندگی
        سرزمینِ شاه را، گم کرده ام
        .................................................
        دستمریزاد. خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۲۴
        پیش نگاهت ...زیبا
        دستپاچه دلم چیزی را گم کرده
        کمی فرصت
        راستی
        سلام
        ..........................
        خیلی زیبا بود و ممنون
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۵۴
        وضعیتی که نمایش داده شد صحنه ای بسیار نگران کننده از حال ناخوش ذهن و روح سراسیمه ای است که در بی وزنی و سر درگمی تمام راه و بیراه را گم کرده... روز و شب را... بود و نبود را... خوب و بد را... حتی دل و دین را...
        خانم ناصری چیزی شبیه \" بی وزنی\" در درون اثر بسیار زیبای شما موج می زند.
        سرزمین شاه را گم کردن همان پیچ خطرناک و خوب طراحی شده شعر شما بود ( البته به نظر بنده حقیر )
        مهره شطرنج مخصوصا اگر سرباز باشد ... و شاه را گم کنم اتفاقی شبیه گردباد عظیم و خانمان برانداز نقش خواهد بست ... ویرانی و عدم مطلق...
        برداشتهای زیادی دارم و حسی عمیق و طولانی از اثر شما داشتم و دارم ...اما وقت شما با ارزش و حکم ادب بر این است که کوتاه کنم سخن را و بسیار عالی بود و بهره بردم و آموختم ... درود بر شما خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۳۲
        غنی و عمیق خندانک
        هزاران مرحبا خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۵۰
        آفرین
        خندانک خندانک خندانک
        فرهاد مهرابی
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۰۱
        خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک

        سلام بانو استاد ناصری خندانک خندانک خندانک
        غزلی ناب و پرباری سرودید خندانک خندانک خندانک
        هر بیت از شعر ناب و معنی دار بود خندانک
        درود مرحبا بر شما خندانک

        خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک
        مهدی صادقی مود
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۰۳
        خندانک خندانک
        درود برشما سرکار خانم ناصری عزیز
        بسیار زیبا بود
        لذت بردم
        خندانک
        بازی شطرنج بود این زندگی
        سرزمینِ شاه را گم کرده ام خندانک
        محسن ملک زاده(رهگذر)
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۳۳
        درود استاد ناصری عزیز
        بسیار زیبا و زیرکانه خندانک
        زهرا منصوری
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۴۷
        خندانک خندانک خندانک
        کاش هیچوقت چراغ راهی گم نشود

        لذت بردم از شعرتان استاد مرحبا
        یونسی یونس
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۱۶
        عرض ادب و احترام استاد
        بی نهایت .....هنرمندانه موزون و اهنگین
        لذت بردم حرفه ایی و غزل محکم و استوار
        بجز مصرع اخر کمی ضعیف بود از نظر صنعت مراعات نظیر
        وووووو ...............
        احسنت احسنت احسنت
        مجنون ملایری
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۴۱
        باسلام بسیار عالی موفق باشی شاعره محترم
        یدالله عوضپور    آصف
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۸:۰۵
        من چراغِ راه را گم کرده ام
        خنده های ماه را گم کرده ام
        سایه یِ تاریک من در سرنوشت
        حسرت یک آه را گم کرده ام
        لرزه افتاده دلم در لحظه ها
        گاهی از بی گاه را گم کرده ام
        بازی شطرنج بود این زندگی
        سرزمینِ شاه را گم کرده ام
        شاید این تاجی که بر بختم نشست
        هم مقام و جاه را گم کرده ام
        در درون چاه غم فریاد بود
        ناگهان این چاه را گم کرده ام خندانک

        سلام بر نجم نیّر
        محظوظ شدم از غزل شیوا و روان شما
        بسیارعالی آفرین ها برتوباد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        اما بداهه ای درهمین حال و هوا وبا الهام گرفتن از این سرودۀ سرشار

        من چراغ ماه را گم کرده ام
        تکیه بر انوار انجم کرده ام
        درفراقستان خورشید رخش
        خویش را غرق تألم کرده ام
        درغیاب گلعذار و گل رخم
        چشم بر گلزار مردم کرده ام
        درمضیق خنده های دلکشش
        دلخوشی بریک تبسّم کرده ام
        هرکه را بینم ، گمانم روی اوست
        خویش درگیر توَهّم کرده ام
        گوش من آواز او را نشنود
        من بسنده بر ترنُّم کرده ام
        نجمه طوسی (تینا)
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۲۱
        سلام بر خواهر عزیزم
        بسیار زیبا و روان سروده اید .
        حکمت گمشده مومن است .
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ایمان نوش آذری
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۱۹
        خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۰۳
        بانو
        اين گم كردن ها نشانه سر به هوايي نيست
        شنيده ايد ميگن : تنت به تنش خورده
        شما از زماني كه منو به شاگردي قبول كرديد ديگه براتون حواسي نمونده استاد ِ مهربون
        لذت بردم استاد مهربان ....مزاح مرا بر من ببخشيد
        مانا باشيد
        صفیه پاپی
        سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۰۶
        ...................... خندانک خندانک خندانک .............................
        درود بانو ناصری بسیااااار عزیزم خندانک
        غزل بسیاااار زیباااایی بود بخصوص مطلع آن که می درخشید خندانک
        من چراغ راه را گم کرده ام ...
        دست مریزااااد نازنینم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ....................... خندانک خندانک خندانک ..............................
        شیطان نشسته بود بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمي‌داشت. گفتم: «ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده‌ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده‌اند.»
        شيطان گفت: «خود را بازنشسته کرده‌ام، پيش از موعد.»
        گفتم: «به راه عدل و انصاف بازگشته‌ای يا سنگ بندگی خدا به سينه می‌زنی؟»
        شيطان گفت: «من ديگر آن شيطان توانای سابق نيستم. ديدم انسان‌ها، آنچه را من شبانه به ده‌ها وسوسه پنهانی انجام مي‌دادم، روزانه به صدها دسيسه آشکارا انجام مي‌دهند. اينان را به شيطان چه نياز است؟»
        شيطان در حالي که بساط خود را برمي‌چيد تا در کناري آرام بخوابد، زير لب گفت: «آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمي‌دانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خيانت، تا کجا مي‌تواند فرا رود و گرنه در برابر آدم به سجده می‌کردم.»
        جعفر جمشیدیان تهرانی
        سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۰۴
        بازی شطرنج بود این زندگی
        سرزمین شاه را گم کرده ام
        افرین ها
        خندانک خندانک خندانک
        منصور شاهنگیان
        سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۴۸

        با درودی صمیمانه به شما

        و احساس و کلام دلنشین شما ...

        موفق و پیروز باشید ...

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        کریم لقمانی سروستانی
        سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۲۵
        سلام خانم ناصری گرانقدر
        لذت بردم ازقلم با معنا وشیوایتان
        بسیار زیبا به تصویر کشیدید
        شادزی خندانک
        محسن زندی
        سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۳۹
        من چراغِ راه را گم کرده ام

        خنده های ماه را گم کرده ام
        سلام براستادم
        خیلی زیبا وبااحساس سروده اید همکارعزیزخواندم ولذت وافربردم
        درودها برشما
        یک معلم هیچ چیزراگم نمی کندچون سالها دست گم شدگان راگرفته وراه رانشان داده وانسانهای ناامیدوسرگشته راهدایت کرده وبه یک انسان پویا وتلاشگروسرشارازامیدوباهوش تبدیل کرده است پایدارباشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مسيحا الهیاری
        سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۱۵
        سلام
        كسي مرا اين دور برا نديده من گم شدم ..

        دوباره گمشده بودم در ازدحامِ خودم
        غزل برای تو گفتم ولی به نام خودم

        چقدر خسته گذشتی چرا نفهمیدی؟
        چقدر هست که افتاده ام به دام خودم

        نماز ثانیه را بی تو نیز می خوانم
        خودم برای خودم می شوم امامِ خودم

        چه سرنوشت عجیبی ست تازه فهمیدم
        که دور بوده ز من نیمی از تمام خودم

        کسی دوباره از آن سوی شعر می آید
        بلند می شوم از جا، به احترام خودم

        از این به بعد بدون تو نیستم تنها
        من آشنا شده ام با کسی به نام \"خودم ....شاعر..
        خداداد آدينه (آدينه)
        سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۸:۳۰
        سلام درودتان باد خواهربزرگوارم خانم نیره ناصری.که زیبا قلم زدید...ممنونم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بابک فغفوری (پور)
        سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۴۷
        خندانک خندانک خندانک
        از ازل تا انتهاي زندگي
        عشق را در جايگاه گم كرده ام
        در نگاه اول و شوق وصال
        راه را از بيراه گم كرده ام
        بداهه اي ناقابل تقديم به استادم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        امید مرادی
        سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۲۲:۳۱
        به به چه شروعی چه غزلی ...احسنت بانو احسنت خندانک خندانک
        منصور شاهنگیان
        چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۵۹

        درود بر شما :

        همانطوریکه همیشه انتظار میرود :

        بسیار زیبا و خواندنی ...

        موفق باشید ...

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        اعظم قانع
        چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۱۹
        سلااام
        استاد عزیزدلم و خواهر گلم
        بقدری قشنگ بود و به دل نشست که نمیدونم چی بگم که تعارف تلقی نشه...

        قلمتون مانا
        وحید کاظمی
        چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۲۹
        خانوم اجازه خندانک
        شعرتون خیلی قشنگ بود خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک

        درود استاد مهربان و خواهرشاعرم
        بسیار عالی و در خور تقدیر
        مرحبا
        صابرخوشبین صفت
        چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۰۷
        درود بر شما.
        زیبا و پرمفهوم. خندانک خندانک خندانک
        مسعود احمدی
        پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۴۸
        درودی دگر باره بر شما...
        دست مریزاد خندانک خندانک خندانک خندانک


        بیتی از آخرین سروده ام :

        یک شب دوباره خشم خود را جار خواهم زد !

        در ناف « تهرانسر » خودم را دار خواهم زد !
        حسين زرتاب
        شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۵۰
        سرزمین مردمان گم کرده ام

        سلام و سپاس دوست ارجمند

        قلمتان همواره سبز و آزاد
         موسی عباسی مقدم
        دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۵۲
        سلام بانو ناصری گرامی زیبا بود بزرگوار خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4