دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر امید محبی(آرسین)
آخرین اشعار ناب امید محبی(آرسین)
|
چشم هايم خيس آب_
اشك هايم به سرازيري باران شمال_
غم ها در دل من،خانه ي ويلايي دارند به رهن_
و جدايي، كه شده قصه ي تكراريه من در شب تار_
و دلم،
مثال يك قايق بشكسته ي در گل مانده، كه ندارد احوال_
و غرورم،
كه در اين ساحل طوفان زده ي احساسم،پژمرده_
و زبانم،
كه شكايت دارد ز بدي ها، بسيار_
آه اي آب زلال_
من چه كردم كه شدم برده ي عشق پوچم_
كه تبسم هم بر اين لب يخ بسته ي من،هست محال_
سيلي آمد و رفت،بادبانها شكست_
و همه خاطره هاي عشق من شست، برفت_
و يكي گفت به من،
اين چه حاليست كه داري، چرا؟_
زندگي كوتاه است،پس تو را هيچ نباشد ملال_
ولي افسوس، كه من زخميه اين عشق شدم_
و ز دلتنگيه اين غروب غمناك، كنم زود فرار_
آه اي آفتاب_
برو در پشت همان ابرهاي پر بار_
كه ببارد باران_
و ز اين كاسه ي دردناك دلم،باز بكاهد آرام_
كاش ميشد كه نهال دل من سبزشود_
و همين عشق كه اين طور مرا ساخت خراب، بشود بر دگران،نيز حرام_
آه اي آفتاب_
پس تو هم بر سر اين نهال كوچك بتاب
آرسين 4/11/94
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.