سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 28 فروردين 1403
    8 شوال 1445
      Tuesday 16 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۲۸ فروردين

        باران محبت

        شعری از

        احمدرضانظری چروده

        از دفتر ازترنم باران تا تبسم عشق نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۰۱:۱۲ شماره ثبت ۴۳۸۸۹
          بازدید : ۸۷۵   |    نظرات : ۴۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب احمدرضانظری چروده

        باران محبت
        آن زمان  که خداوند/
        قالب آدم را به گل سرشت/
        وباران محبت را ازدلش به دل آدم ریخت
        و همراه بدرقه عشق درزمین به ودیعه نهاد /
        من زاده شدم
        وابلیس گرداگرد من می گشت /
        تاازبینی آدم آویخت/
        من نظاره گر بودم حاشایش را/
        آن زمان که گرشاه/ آن حیات  فانی/
        همراه گاو اوگدات/
        سر از رود برآوردند/
        من دوهزار سال صبر کردم/
        تا ازصلب  گیه مرت،
        نطفه ای بر جدار کوهی افتاد/
        ومن زاده شدم /
        واهورامزدا به تحسین من شعرها سرود عاشقانه/
        آن زمان که الوهیم زمین وآسمانها را خلق کرد
        درهفت روز خلقت/
        باز من بودم /
        ودیدم که زمین مرا ستایش میکرد/
         من از سه صلب آمده ام/
        بی آنکه رنگی بر پیکرمن باشد
        روزان وشبان طی شد /
        تا به چشم خویش دیدم/فلاطون  خم نشین را/
        که شراب محبت را،سرحکمت را/
        یک جرعه  به کام من ریخت /
        تا من بویی از انسان گرفتم/
        وآدم شدم .
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۵۵
        درود گرامی
        بسیار جالب و زیباست خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۰۱
        چه زیبا حکایت آدم ونوشیدن شراب مهر ورسیدن به انسانیت را سرودید
        استاد....آموختم .......................................... خندانک
        احمدرضانظری چروده
        جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۵۱
        بسیار ممنونم بانو آلاله سرخ درک شما از شعر واقعا ستودنی است اول از دین اسلام آغازکردم سپس دین زرتشتی وسرانجام مسیحیت پیوند این سه ناگسستنی است .میتولوژی اغلب ادیان مثل هم یا شبیه هم است بنابراین تعصب جایی ندارد /تاجنینی کار خون آشامی است
        انسان درآغاز اینگونه نبود دلش زنگارنگرفته بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        احمدرضانظری چروده
        جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۱۳:۰۱
        گاوevagdat
        درهنگام زادن کیومرث اولین آدم اوستایی گاو اوگدات هم درکنا ررود ودائیت
        سر از رود برآوردند وتا 2000 سال به فترت میبودند یعنی هیچ حرکتی نداشتند وبعد اهورا مزدا روحش را گیه مرت دمید واو آغازحرکت کرد.ودر کوه نطفه اش برجدارکوهی افتاد وازآن دودرخت بوجود آمد مشی ومشیانه
        واینها ازحالت نباتی به انسانی رسیدند وباهم ازدواج کردند خندانک خندانک خندانک
        موسی ظهوری آرام(آرام)
        جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۵۷
        درود استاد بسیار عالی سرودید سیر تحول آدمی و دین را دست مریزاد
        صابرخوشبین صفت
        جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۴۵
        خندانک خندانک خندانک
        حسين زرتاب
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۲:۵۸
        سلام و سپاس از سروده زیبای شما

        قصه آفرینش

        تنهایی ، بیگانگی و جدایی انسان

        قلمتان همواره رقصان فضای صلح و عدالت و آزادی
        وحید کاظمی
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۴۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سلام داداش گلم
        خیلی خیلی خوب و با احساس
        مرحبا بر شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۰۱
        دوست عزیز و شاعر گرامی اثر شما اهمیت دارد از آن جهت که موضوعی خیلی خاص را مطرح کرده بود . \" یک جرعه شراب را نوشیدن و آدم شدن \" جای بسیار بسیار بسیار حرف دارد .
        موسیقی اثر شما کمی عنایت بیشتر می طلبد . جدای از بحث آهنگین بودن کار... بنده حقیر بسیار بهره بردم و اثر شما را با احترام خواندم. درود بر شما خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۱۸
        زیبا و خواندنی .... درود خندانک خندانک خندانک
        اسفندیار گلزار
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۱۷
        سلام و درود بر شما زیبا سروده اید خندانک خندانک خندانک
        احمدرضانظری چروده
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۳۴
        بی نهایت سپاسگزارم از توجه شما استاد گلزار خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباس یزدی (طوفان)
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۲۵
        سلام خندانک خندانک خندانک
        ملا شدن چه مشکل
        آدم شدن محال است
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        احمدرضانظری چروده
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۰۲
        خوشحالم که درکم میکنی
        استادعباس یزدی (طوفان
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سينه مالامال درد است اي دريغا مرهمي
        دل ز تنهايي به جان آمد خدا را همدمي

        چشم آسايش كه دارد از سپهر تيزرو
        ساقيا جامي به من ده تا بياسايم دمي

        زيركي را گفتم اين احوال بين خنديد و گفت
        صعب روزي بوالعجب كاري پريشان عالمي

        در طريق عشقبازي امن آسايش بلاست
        ريش باد آن دل كه با درد تو خواهد مرهمي

        اهل كام و ناز را در كوي رندي راه نيست
        رهروي بايد جهانسوزي نه خامي بي غمي

        آدمي در عالم خاكي نمي‌آيد به دست
        عالمي ديگر ببايد ساخت وزنو آدمي

        گريه حافظ چه سنجد پيش استغناي عشق
        كاندرين طوفان نمايد هفت دريا شبنمي
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد رحیم کاظمی
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۸:۵۶
        سلام و درود برشما شاعر گرامی خندانک
        استفاده کردم ازخواندن سروده زیبا و ارزشمندشما
        دستتان درد نکنه خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        محمد رضا نظری(لادون پرند)
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳
        درود برادرم

        بسیار زیبا بود

        آفرین خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۴۸
        باسلام استاد عزیز بسیار عالی موفق باشی
        صفیه پاپی
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۱۵
        .................. خندانک خندانک خندانک ......................
        درود بزرگوار خندانک خندانک
        زیباااا سرودید خندانک خندانک خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک .....................
        در قرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم می فروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود می کردند. فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد، هر چه کرد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد؛ تا اینکه فکری به سرش زد… به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: قیمت جهنم چقدر است؟

        کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد دانا گفت: بله جهنم. کشیش بی هیچ فکری گفت: “۳ سکه” مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید. کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت:
        “سند جهنم” مرد با خوشحالی آن را گرفت. از کلیسا خارج شد، به میدان شهر رفت و فریاد زد:
        من تمام جهنم را خریدم، این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید، چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نخواهم داد!
         موسی عباسی مقدم
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۵۰
        درود بزرگوار زیبا بود خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0