جمعه ۱۲ بهمن
|
دفاتر شعر بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
آخرین اشعار ناب بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
|
آی آدمای بی مرام
فریب خورده های خام
به خواب رفته ها سلام
کاش ندیده بودمی
ویاکه مرده بودمی
حقارت زمان خویش
بنده ی زرخریده ای به ناکسی شود غلام
آهای همه یه مردمان
عشق وامید به شهر ما
چرا چنین گشته حرام
هوارهوار هوار هوار.............
زکوه قاف فتاده ایم
به قعر دره آمدیم
حال که دست وپانیست
راه به کهکشان نیست
به بالها کنیم قیام
زبس که غصه خورده ام
درنمیاد دگرصدام
نگفته های ناتمام
به ادمای بی مرام............
......صاحب باغیم وصد بستانها
درد خویش دانیم نی کنیم درمانها
صاحب کوه ودر ودشتیم وهم دریاها
پس چرا گم گشته ایم درراهها
ما که داریم هرمحل یک مرغ مینا. قمری .صد هزاران سارها
پس چرا دل بسته ایم برخارها
کشتی نوحیم درون ابها
ازچه ما لنگر زدیم مردابها
شیر گر هستیم به هر طوفانها
بازگردیم ما به اصل خویش دراین دورانها
ارادتمند شما سروران گرامی بهائالدین داودپور(بامداد)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.