يکشنبه ۲ دی
صلح شعری از علی راد
از دفتر شعرناب نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۴ ۱۴:۳۳ شماره ثبت ۴۳۰۵۶
بازدید : ۳۴۶ | نظرات : ۱۴
|
|
حرف میزنم باهات خدای مهربون
چرا روزای شهر مثه شب سیاست
چرا زمین پر از جنگای پرصداست
دیدم یه بچه که جای عروسکا تفنگ دستشه
دیدم کسی رو که لحظه تیر زدن میگفت وقتشه
وقت چی بود خدا مرگ ستاره ها؟
موقع دفن این همه جنازه ها؟
اشکای ممتد مادر واسه پسر
با مرگ بچه ها قصه رسید به سر
خرابه شهر ما زیر یه مشت اوار
دستای خالی و سنگرمون دیوار
از صلح چیزی نیست به یادمون انگار
قصه جنگیدن هرروز میشه تکرار
خدا منم میخوام روز بدون جنگ
کی کنده میشه این سیاهی واین ننگ
امید دارم من به روز پیش رو
مرگو میگم به جنگ. به صلح میگم درود
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.