سه شنبه ۱۵ آبان
گرگ شعری از علی راد
از دفتر ترانه های من نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴ ۰۰:۰۵ شماره ثبت ۴۳۶۵۱
بازدید : ۶۸۵ | نظرات : ۵
|
|
زوزه گرگی تو یه شب سیاه وقتی ماه کامله توی اسمون
دلش انگاری پره از همه چی که خالی میکنتش زوزه کشون
زوزه هاش زوزه گرگ زخمیه تیر یه شکارچی توی بدنش
اما زوزه هاش واسه گلوله نیس زخم یه تیر دیگه است توی تنش
وقتی که شکارچیا دنبالشون تا ته جنگل سردو اومدن
یه تله پای یکیشونو گرفت و شکارچیا گلوله میزدن
گرگ قصمون نشد نجات بده گرگ زخمیه اسیرو از تله
گرگه تو تله بهش گفت که برو بخدا ندارم از تو من گله
گرگ قصه انگاری چاره نداشت . باز شکارچیا گلوله میزدن
یه گلوله سهم گرگ قصمون چند گلوله هم به جفت اون زدن
حالا تنهاست گرگو زوزه میکشه داره میناله از این زخم کبود
قصمون قصه تکراریه باز. اره بازم یکی بود یکی نبود
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود برادرخوبم
ترانه ی خوب وبامعنایی بود
اما اگر روی وزنش هم کمی بیشترتمرکز کنید
بهترازاینها هم میشد
موفق باشید