در شبی فکر کرده ام
از برای شعرناب
شاعرانی که زمانی
"اینجا"
شور و غوغایی به پا می کردند
وَه چه دورانی بُوَد آن روزها
در کنار استاد فکری جان
گرم شعر و جان دادن می شدیم
فصل گرما
یا زمستان
یا بهاری که به پیش می آمد
بنده می خواندم هر روز اینجا
دلنوشته های محسن حامد یا باران را (باران تخلص اقای حامد است)
و کمی پایین تر
قطعات دلربای فرهین رام
یا کمی پایین تر
ضیغمی و صدف عظیمی شعر به پا می کردند
و کمی پایین تر
بزرگمهرم استکی
آفرینش می کرد
و کمی بعد صفحه ی طاها محبی می بود
کاک باران هم چه زیبا خاطرش را دارم
استاد شهبازی هم آنطرف تر
گل ز گلستان می کاشت
چه کسی یاد میثم الهی خواه است؟؟
چه کسی یاد رضا ارمان است؟؟
و چه بزرگمهران دیگر نیز
زیر سایه ی فکری جان
دست به قلم می بستند
چه کسی یادش هست؟؟
یک نفر می گفت و یک می خندید
و مدیر شعرناب مهربان
گل به ما هدیه می داد هرروز
با همان لبخند زیبای ملیح
چه کسی یادش هست؟؟؟
و کجایند شاعران رفته؟؟
آه دل از رفتنشان
یا ز کم حضورشان
بسیار گرفته است
آن حال هوای پیش را می خواهد
چه کنم دل است دیگر
چه کسی یادش هست
لفظ قلم عباس یزدی را
همه ی انها هست
نقش بر ذهن من و قلب هزار خاطر من
آنهایی که در پیش با هم بودیم
درک خواهند کرد حس شعرم را
حـرف نـدارد
شـاعـري
ڪ ﮧ تـو را دارد
باسلام و درود خدمت داداش عزیزم بینهایت خوشحال و خرسند شدم از خواندن شعرتان و خداراسپاسگزارم که بعد ده سال هنوز هستند کسانیکه هنوز دوست داشتنی هستند دوستت دارم و برایت بهترین ها ارزو میکنم