سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        ماراتن فکر ها

        شعری از

        پرنی آن

        از دفتر خود _تراش نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۴ ۱۸:۳۱ شماره ثبت ۴۲۲۲۰
          بازدید : ۴۷۱   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر پرنی آن

        سخت است در گیر و دار تمام ساعت های معترض به وقت  "دو دل " باشی 
        نه شرقی ، نه غربی 
        دلت که در تضاد باشد ؛
        روزها در برزخی و شب ها در کما 
        فکرت که گیر باشد  ؛
        حتی ...
        در کافه ای دنج
        کنار رفقای اهل دل 
        از سخن باز میمانی
         فکرت مغشوش
        از دست دقیقه ها عاصی
        خیره به افق 
        غرق در اوهام
        کلافه از نگذشتن ساعت 
        بی تفاوت
        بی خواب
        پناه می بری به دفترت
        خسته می شوی از نوشتن 
        نگاه می کنی 
        صبح شده 
        و تو بیداری
        نمیدانی تو برنده ای یا ساعت ؟!
        نمیدانی وقت خواب است یا صبحانه ؟!
        نمیدانی که تا صبح تو با فکر راه رفته ای 
        یا فکر ها در مغزت ماراتن داشتند ؟؟؟
        و امان از این که اینها عادت شود ، رخنه کند در روزها و هفته هایت 
        و درد دارد که در نهایت این همه فکر و کلنجار باز هم ندانی چه باید بکنی ؟!؟!
        و نقطه سر خط شبهایت ...
        • سخت است در گیر و دار تمام ساعت های معترض به وقت  "دو دل " باشی 
        نه شرقی ، نه غربی 
        دلت که در تضاد باشد ؛
        روزها در برزخی و شب ها در کما 
        فکرت که گیر باشد  ؛
        حتی ... 
        پ.ن:
        عشق بازی انگشتانم 
        با  یک جسم بی احساس
        حاصلش شد
         یک مشت حرف بی ربط 
        چند سال بغض نا محسوس 
        و شاید میشود تعبیرش 
        هزار سال پیش 
        که اشک ِ زنی
        نقشِ پر رنگ  داشت  
        در نقاشی یک مرد معتاد !!!  
        پرنیان 
        94/7/26
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4