سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        لطفا دوستم بدار

        شعری از

        شاهدخت

        از دفتر کوتاه مینویسم...درد نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۴ ۱۶:۴۲ شماره ثبت ۴۱۹۸۸
          بازدید : ۱۶۰۲   |    نظرات : ۲۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        زمانه ایست که متن اشعارم
        فقط به خط استاد
        تنهاییست
        *****
        بیچاره شاهدخت که خبر احوال آینده اش را
        فقط کلاغ ها میرسانند...
        *****
        اگر به جای من
        دیگری به تنهایی و فکر کردن فرومیرفت
        زودتر از انیشتین
        انیشتین میشد...
        *****
         نمیدانم در همسایگی هشتپایم
        یا این زمانه ، در عمق سیاهیست
        تازگی ها فقط ،
        همه هم رنگ جماعتید...
        *****
        تنهایی زندگیم را ساخت
        ولی زندگی
        خود،
        تنهایی نساخت...
        *****
        تازگی ها مشتی از خربارها خربار مزخرفات
        میبافم به هم
        اسمش را میگذارم سپید...
        این که خوبست...مردم جدا از شعر ،
        سپید میگویند به هم ،
        سیاه از آب در می آید...
        *****
        به کسی دل ببند
        که دلش مخملی باشد
        و گرنه ساتن
        همه چیز حتی دلرا لیز میدهد
        پایین...
        *****
        بکدامین سیاره رفتی که برگشتنت
        برابر با یک میلیارد سال نوریست...
        *****
        تا نیایی
        انتهای سپید  گوییم ،
        انتهای افقست...
        *****
         
        شاهدخت:)
        ممنونم از نگاه ها و توجه بزرگواران و اساتید عزیزم خندانک
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        میمسین
        دوشنبه ۸ شهريور ۱۳۹۵ ۲۲:۵۳
        نمیدانم در همسایگی هشتپایم

        یا این زمانه ، در عمق سیاهیست

        تازگی ها فقط ،

        همه هم رنگ جماعتید...
        خندانک خندانک خندانک خندانک

        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5