نمايشي كه خداوندگار پرورده
كليد مي خورد از انعطاف يك پرده
خدا نكرده خدا فكر ديگري دارد !؟؟
درست عينِ خودش روي كار آورده
خداست عين علي؟ يا علي است عين خدا؟
زبان به كفر نيايد ، خداي ناكرده!!
************
سه بيت اول شعرم جدا كن از غزلم
كه حرف قافيه ام را شكسته ام
در دِ.....ل ........ دلم
به اين پر قنداقه اش گره بزنيد. كه مي شود پر پرواز آسمان گردِ...
خدا ترين زميني كه عرش مي نازد
به جايگاه رفيع و بزرگي مردِ...
تعرق تنش از شرم گرم خورشيد است
نشسته روي سرش همجوار گل ، گرده
( نسيم هم نرسيده به عطر پيرهنش)
به دستمال سرش رنگ بندگي زردِ ... طلايي نفسش نخل هاي تابستان
و كوچه باغ دل شب سكوت دلسردِ... نگاه هاي غريبانه اي كه مي گفتند:
نگاه كيسه به دوش هميشه شب گردِ... تمام ثانيه هاي ديار نامردي
تمام ثانيه هاي ديار نامردِ...
و چاه ملتهب از عمق اشكايي كه...
نشسته گونه به گونه، به گونه همدرد...نمايشي كه خداوند گار پروده
شروع مي شود از انعطاف يك پرده.