سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        شعر طنز مادر شوهر عجیب و غریب از علی دولتیان

        شعری از

        علی دولتیان

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۴ ۱۸:۴۶ شماره ثبت ۴۱۲۲۶
          بازدید : ۷۳۰   |    نظرات : ۴۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی دولتیان

        شعرطنز مادر شوهر عجیب و غریب از علی دولتیان
        خانمی می گفت گاهی شوهرم خر می شود
        نیمه شبها ناگهان مشغول عر عر می شود
        گرچه می ترسید ، از من روز اول مثل موش
        مادرش را تا که می بیند دلا ور می شود
        من نمی دانم ولی انگار ، او دیوانه است
        گاه دزدی می رود یک روز افسر می شودر
        می زند جفتک جلوی بچه بر دیو.ار و در
        یا که کاری می کند گوش همه کر می شود !
        تا مداووایش کنم پیش مشاور بر ده ام
        تو نگو دیو انه تر او  توی دفتر می شود
        هر چه می گوید مشاور ، بی ادب در پیش ا و
        می کند تقلید او ، میمون و انتر می شود
        من که هیچی دخترم ، از دست او عاصی شده
        شک ندارم طفلکی دیوانه ، آ خر می شود
        شوهرم دیوانه ، اما مادرش دیوانه تر
        این همه دیوانگی الله و اکبر می شود ؟ !
        گریه زاری می کنم  از کار مادر شوهرم
        من گلی هستم که دارد زود پر پر می شود
        گفته یک همسا یه ام پشت سرم این زن چرا
        بیخودی ساعت به سا عت زرد و لا غر می شود
        خوبیت حا لا ندارد گفتن این حرفها
        لا اقل با گفتنش آ دم سبکتر می شود
        جای خواب پیر زن شبها میان تخت ماست !
        گند و بویش یک طرف جایش چرا می شود
        گفته می خوابم کنا رت تا جلو گیری کنی !
        چون که صد دفعه بزایی باز دختر می شود
        بنده یک پا دکترم اصلا نمی زایی پسر
        دخترت ، هم  تازه دختر زای دیگر می شود
        چون ولی  اما اگر سرد است طبع ات پس لذا
        صد قلو هم که بزایی پاک دختر می شود
        کاش یک کم پسته می خوردی زمان کودکی
        نطفه ها حتما پسر با خوردن گرمی ، شود !
        گرم باشد طبع مادر او بزاید هی پسر
        دخترش هم صا حب چندین برا در می شود
         
        ای خدا از چیست هی مردم روانی می شوند
        حال و روز هر کسی هر لحظه بد تر می شود
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4