سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 29 آذر 1403
    19 جمادى الثانية 1446
      Thursday 19 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۹ آذر

        کودک دل

        شعری از

        فریبا غضنفری (آرام)

        از دفتر تَرَک دل نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۴ ۲۳:۴۳ شماره ثبت ۴۰۷۷۰
          بازدید : ۵۶۴   |    نظرات : ۵۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فریبا غضنفری (آرام)
        آخرین اشعار ناب فریبا غضنفری (آرام)

        از ته دل می خندد
        کودک ساده ی قلبم
        به عشوه گری
        تار موهای سرک کش
        بر کوی پیشانی
        که با تشر آرام فوتی
        می جهند و
        باز می گردند
        شیطنت وار

        زود می گرید
        به شکن های ریز
        حضور
        نگاهی تیز

        اما....

        نمی شکند !!
        کودک است دیگر
        باور ندارد
        بدی را

        وقتی هم که شکست ،
        «می میرد».......

        کودکم همچون
        گل خود رووی
        ظریف و رنگین
        نشسته بر بستر
        زمخت و بی حفاظ
        سنگهای آفتاب گیر،
        چشم نواز
        اما
        به بوسه ی
        شهوت شبنمی
        میراست

        طفلم ،
        راه رفتن نمی داند
        اما
        مست می شود
        به بوی سکر نوازش

        غرق سرخی عشق
        بی خبر از سیاهی،
        ابریشم سینه
        می سپارد
        بی اختیار...
        به زخم سیخهای
        نرمینه پوش فرش
        به شوق آغوش گرم

        چه بی ریا دل بست
        به واژه های تراوا
        از زبانی هم بیان

        نمی داند
        آنکه
        در قلبت
        کودکانه
        زبان میریزد

        بالغ مردی است
        سپید کرده
        گیس دلربایی
        در آسیاب‌ تجربه ی
        دلبرکان سیاه گیسو
        که شیشه ی عمر
        عایق می سازد
        با تکه های بلورین
        قلبهای شکسته....

        افسوس
        کودکم‌ دیگر،
        نخواهد چشید
        طعم گس بلوغ

        ببین،
        آماده اند
        زیر بلندترین درخت بهشت
        بالهای فرشته ی کوچکم ....
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3