تضمین بیت اول از خواجه حافظ شیرازی
"مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کِشته ی خویش آمد و هنگام درو"
ياد شد در نظرم حال و هواى عرصات
دفترى پر ز گنه روز حساب من و تو
ادعاى شب و روزم كه منم أحسنِ خلق
حاصل عمر من اينك شده اين گندم و جو
حال دنيا چو بشد سخت به كامم شيرين
دل بشد در پىِ دنيا به مَثَل چون خسرو
واىِ من گر كه بخوانند مرا بهر سفر
قاصد مرگ بگويد كه تو بگذار و برو
من و بي حاصلى و دست تهى وانفساه
پاى من نيست توانش قدمى رو به جلو
در نظر آمدم آن دم كه مددكار كجاست؟
پَر بزد مرغِ دلم سمتِ امامِ شش و دو
سوى دل حضرت مادر بنمودش بر طوس
امر فرمود رضا حاجتِ شاعر تو شِنو
در كشاكش به ميانِ من و يأس و غربت
به من از شمس خراسان برسيد اين پرتو
هاتفى كرد ندا باب توسل باز است
گير دامان رضا اينك و نوميد مشو
ضامن زائر عاشق بُوَد از روى وفا
وعدِ ديدار شما نزد رئوف است گرو
يا غريب الغربا دل نگرانم مولا
عيد باشد بنما حالِ دلِ كهنه تو نو
گر كه از سمت رئوفش به تو آمد رأفت
حالِ دل نيك نگهدار و به خود غرّه مشو
السلام اى شه ايران سر و جانم به فداك
نيستم شاعر دربارىِ شاهى جز تو
سليمى
ساعت ٢٣ روز ٢٦ ام تيرماه ١٣٩٤ مصادف با عيد سعيد فطر
دوست فرزانه ای دارم حفظه الله که شب عید فطر مطلع این شعر را از حافظ برای حقیر ارسال کرد و خواست تا تضمینی از این بیت سروده شود. به لحاظ اینکه عید فطر حال دل،حال خوف و رجا میباشد ما حصل کار این سروده درآمد.