سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        چند شعر تقدیم به اهالی شعر ناب

        شعری از

        مازیار نظربیگی

        از دفتر دفتر بی نام و نشان نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۲ تير ۱۳۹۰ ۰۹:۱۷ شماره ثبت ۳۹۶۳
          بازدید : ۱۱۰۹   |    نظرات : ۲۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مازیار نظربیگی

        برای به تو رسیدن
             صرف می کنم
             فاتح ترین فعل تاریخ را!

        وقتی خواستن
            بالفعل می شود!
        مصدر ِ دوست داشتن ها
                         در دامان دهانم
                              خود را می پرورانند،
        استمراری می شوند!
        ..
        تقدیم به اساتید خوبم ، آقایان ترکمان ( پژواره و پژمان عزیز ) ، آقای چگنی زاده ، آقای لقمانی ، آقای فکری و جناب دادا، جناب نبی اللهی ، خانوم اوجاقی و خانوم میترا و خانوم چالاکی ، خانوم سادات ، خانوم محمودی ، آقای لطفی و آقای خجسته و جناب مهرگان ، جناب چهارتنگی ، جناب کریمی ، خانوم راسخ و جناب حمیدی زاده که همه برایم عزیز هستند و بسیار دوستتان دارم.. .
        ..

        آه!
         بچه سال است
           حرف های اجداد ما!
        منگ و مبهوت
        به دنبال انگشت اشاره می گردند!
          به دنبال چشم بندی ها،
        هفت سنگ ها!

        در این معرکه ی نا بالغ!
          در این شب های شور
              روزهای رنگ پریده،
        لطفا تو!
        باز کن چشم ها را ،
           سنگ ها را به دیوار ها بزن!
               فردا منتظر توست!!
        ...
        تقدیم به دوستان مهربان و خوبم ، آقای یوسفی نژاد ، خانوم چگنی زاده ، آقای پورافشار ، ، جناب البرز ، خانوم عرب زاده ، آقای قائم مقامی، خانوم ابوترابی، آقای حسنینی ، آقای مهرپرور ، خانوم پناهی و خانوم بابایی ، خانوم گلیان ، خانوم مشرقی، جناب خورشیدی ، جناب محبی راد و جناب پیرستانی ، جناب جهانگیری و جناب اوریمی ، جناب جوکار ، جناب معصومی ، جناب بیرالوند، خانوم گودرزی عزیز که همه را دوست دارم از صمیم قلب.
        ..

        دلـم امـشـب طـلـب کــرده تــرانــه!
        ولـی گـــویـــا غـــزل گــیــرد بـهـانه!

        بـسـی جـویــم لـغـت هـا با مـعـانـی
        کـه شایـد شـعـر، شعـله زد شـبـانه!

        بــه ذهــنـم مـی رســد الـهــام  ِ اولا
        کمی گنگ است و جنسش عارفانه!

        دریـــغـــا در درونــم دِیـْـر خــفــتـــه!
        نـــدارم تـــرجــُـمــانـی مــاهــرانــه!

        ز ایـنجـا می نـویـسم مصـرَعَـش را!
        رهـایـی در قـفـس است ظالـمـانـه!

        خـودت معـنا کن و تا فهـم پیش رو
        خـدا هـم بـا تـو یـار است جـاودانه

        بــرایــت بــازگــو هــا می کـند او..
        فـقـط دل زن بــه دریـا ، عـاشـقانه..

        تقدیم به اساتید مهربانم ، جناب سرخی و جناب ترمک عزیز که بسیار دوستشان دارم .
        ..

        دیـده بـایـد پـاک بـاشـد تـا بـبیـند روی دوست
        پـرده هـا اُفـتد اگر پنـجره سازد سوی دوست

        در خـیالـش خـط خورَد لبخال ِ شیـطان ِ خصیم
        گر شبی ماوا کـنــد با پلک ِ تر در کوی دوست

        قبل ِ آن وقتی که گندم چید و منزل شد زمین!
        کاگلی! آدم شد از خاک خفی و جوی دوست

        عشـق را در عیـن و شیـن و قـاف او قالب زدند
        تاکه اینسان بر دل ما رسم گشته خوی دوست

        پس بدان معشوق کیست و تا ابد مقصود چیست..
        این غـزل تقدیم به آن كـس که دارد بوی دوست ..

        اين شعر كه مطلع آن از جناب یزدی عزیز است ، در ابتدا تقدیم می کنم به ایشان و همچنین جناب زرین قلمی ، جناب حیدری نیا ، جناب باوندپور ، خانوم سمیعی ، خانوم طهمورثی و جناب وحیدی شیرازی عزیز که دوستشان دارم تا ابدیت.
        ..

        نگـو ایـن تـرانه واسـه تو، قـافـیه هـاش تکـراریه!
        آخـه واسـه ریـتم قلب من، اسـم تـو خـیـلی عـالـیه!
        وقتی پـا به پای عـشق با رقص نـُت حس می گیرم
        طفـلی گیتارو می شکنم! چـون سـاز خـنـدَت کافـیه

        آفتاب می مونه تا تو بیای، ثانیه ها صبور می شن
        جاشـو به هیشـکی نـمیـدن ، میان سراغـت مـاه من
        شـب با چـشـای تـو خوشه ، با چلچـراغ روشـنــش
        ستاره هام چشمک زنون، میرن به جنگ تن به تن

        دسـت بکـش رو خـیال من ، فصـل بهار! خزونیه!
        خـوب مـی دونم که گـل خـونه باهات رفیق جونیه!
        بـه آسمـون دلـم بگـو ، ابـرهای سـیاه بـرن کـنار!
        بگـو غصـه ها تمـوم شده ، فـصـل تـرانه خونـیه!
        ..
        این ترانه هم تقدیم به جناب منوچهری عزیز که مدتی ست از نبودش بی طاقت شدم و همچنین خانوم ندا اسدی و خانوم حیدری و آقای مقیمی عزیز که در ترانه یکه تازند ..
        ..

        این تک بیت هم که مطلع مثنوی آزاد و طولانی از بنده ست تقدیم به همه ی کسانی که این صفحه حتما لایق اسم زیبایشان نبوده و اگر از قلم ذهنم افتادند ولی همیشه در عمق قلبم هستند ..
         خدا حافظ همه ی دوستان باشه ، دوستتان دارم به مهر پارسی ، با تشکر فراوان از مدیریت محترم شعر ناب..
        ..
        از ناز چشم های تو، شعر ها خواهم سرود، اگر غم نان بگذارد!
        به حکم عشق، دل را وقف وفا خواهم نمود، اگر غم نان بگذارد!
        ..

        مازیار نظربیگی (م.راهین)
        21تیر90


        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8