سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        فسیل 4

        شعری از

        رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)

        از دفتر مزامیر نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۶ تير ۱۳۹۴ ۰۱:۴۱ شماره ثبت ۳۸۸۶۹
          بازدید : ۵۹۸   |    نظرات : ۵۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)
        آخرین اشعار ناب رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)

        کالیبرِسرد
        محیطِ یک دایره یِ درد
        و پت و پتِ شعاعِ آخِرِشفق
        درمسایِ نرده ای یِ دوپنجره یِ باز
        چرتکه یِ بن بستِ شیش وهفت دقیقه یِ واپسین است
        که فشرده می شود هنووووز
        برشقیقه ام­­­ ...
        و طپانچه یِ تن
        عرصه یِ تنگ
        به سنگ بسته بود خدا
        پشت پلکِ بازِ من
        دوبالِ نازکِ بی صعود ...
        همیشه ازباران هایِ فصلی
        تا سرفه هایِ خونین مال
        تداعیِ رقصِ مسلولِ قناری ست
        وهنوزهم پشت از پشتِ هم
        سیگاراست وسیگاراست و سیگار...
        کالیبرِسرد
        حجمِ دایره یِ کاملِ درد
        /زمین/ماه/خورشید/
        فرسودم میانِ این چرخ هایِ سنگ
        چه زود آب از سرمان گذشت؟
        کدر شدن هایِ هرروزی
        با جِرمِ سنگینِ هرجایی
        واین،ویروسِ تکراری
        خورشیدِمهلک ولاعلاج
        وهنوز
        کو فاصله تا  - - - - - - - - - - - - !!! ؟
        آه ... !
        آسیاب نوبتِ ماست ؟!
        چه زود کارمان گذشت؟! ...
        کالیبرِسرد
        وقطردایره یِ مرگ
        به تناسخِ پرنده ای رها در باد
        رهایم می کند امشب رها ...
        و ازجرقه یِ مغزِمتلاشی شونده ام
        پایانِ روز
        حاشا جزلکه هایِ پرتِ خون؛
        جفت شیش
        بازنده یِ بازیِ همیشگی منم
        لیک این ستودنی ست:
        هویتِ هاشورخورده یِ تیپا زده ام
        به سرنوشتِ جاعلانِ زندگی ...
        فردا بویِ کافور ، کفن وُ قهوه
        تلخ می پیچد،
        میانِ دریچه ودالانِ خانه ام
        چکاندن...؛
        امیدِ آخرست وبس!...
        کالیبرِگرم...
        بویِ باروت وفضایِ سرد...
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5